سینما مثبت: اتفاقهایی که پس از درگذشت دردناک مرحوم مهسا امینی در کشورمان بروز و ظهور یافته باعث تغییر و تحولات مختلفی در عرصههای گوناگون شد و ساختارهای قدیمی را تحت الشعاع قرار داد. صدا و سیما نیز یکی از عرصههایی بود که این اتفاقها تاثیرهای متعددی در آن به جا گذاشت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری- تحلیلی سینمامثبت،جدایی مهران مدیری و احسان کرمی و بسیاری دیگر از مجریان صدا و سیما از این رسانه یکی از پیامدهای مهم این اتفاقها بود که حالا با جایگزین شدن چهرههایی بیربط و فاقد تخصص مانند مهران رجبی و بشیر حسینی جلوهای دیگر از ناکارآمدی صدا و سیما در مواجهه با حوادث و بحرانهای پیچیده را روایت میکند.
در مورد مهران مدیری با وجود ذوق زدگی برخی جریانها صدا و سیما تلاش فراوانی کرد تا این «مجری سودآور» را حفظ کند چرا که حذف مهران مدیری از صدا و سیما به معنای حذف بسیاری از حامیان مالی از این رسانه و از بین رفتن شبکههای اقتصادی تنیده شده در طول سالهای گذشته بود. شاید هم مدیری با اشراف بر این مساله که «غیرقابل حذف است» واکنشهایی غیرمنتظره از خود را در موضوع درگذشت مهسا امینی نشان داد. به احتمال زیاد به زودی شاهد بازگشت این مجری هم به تولیدات تلویزیون خواهیم بود زیرا در شرایط بحرانی امروز صدا و سیما نمیتوان از لقمهای چرب و نرم مانند مدیری که حلقه اتصال بسیاری از حامیان مالی و علاقهمندان دست به جیب حضور در تبلیغات تلویزیونی هستند چشم پوشی کرد.
و اما احسان کرمی
موضوع درباره احسان کرمی متفاوت است.او در سالهای اخیر با فاصله گرفتن از فضای اجرا در تلویزیون همان مسیری را در پیش گرفت که کمابیش فرزاد حسنی،عادل فردوسی پور،آزاده نامداری،نجمه جودکی و…. در پیش گرفته بودند؛ یعنی ایجاد هویتی مستقل برای خود در خارج از چهارچوب های رایج صدا و سیما. در مورد کرمی برخی رسانهها به شدت از این اتفاق استقبال کرده و ذوق زده شدند. آنها نگاهی کارمندی به موضوع دارند و خروج کرمی و کرمیها برای آنها به منزله خالی شدن یک جایگاه شغلی است که میتواند توسط دوستان و مجریان نوظهور و البته بیاستعداد صدا و سیما اشغال شود. آنها به این مساله توجه ندارند که مجریان جزو چهرههای شاخص یک رسانه هستند که زمان و انرژی زیادی برای کسب محبوبیت و اعتبار آنها هزینه شده و خروج آنها از یک رسانه به معنای خارج کردن بخشی از اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی است.
وقتی مجریان تلویزیون «ناموس»بودند
در دهه هشتاد حساسیت فراوانی نسبت به مجریان صدا و سیما وجود داشت و از آنها به عنوان «ناموس» تلویزیون نام برده میشد. حساسیت بر روی مجریان آنقدر زیاد بود که حتی نسبت به نوع پوشش و رفتار آنها خارج از صدا و سیما نیز حساسیت وجود داشت و به آنها توصیه میشد با همان پوششی که در تلویزیون مقابل دوربین حاضر و ظاهر می شوند در فضای عمومی تردد کنند و پوشش آنها در خارج از رسانه نباید تفاوت زیادی با فضای مقابل دوربین تلویزیون داشته باشد تا اعتماد عمومی نسبت به آنها خدشه دار نشود.حتی مراسم های خانوادگی آنها نیز توسط مدیران صدا و سیما زیر ذره بین بود. مثلا عزت الله ضرغامی برای مراسم ازدواج آزاده نامداری و فرزاد حسنی هدیه ارسال کرده بود و… اما در حال حاضر چنین وضعیتی وجود ندارد و پس از رفتار غیرحرفهای صورت گرفته با عادل فردوسی پور مجریان هر لحظه احتمال میدهند که به راحتی از رسانه حذف و کنار گذاشته شوند.
اعتماد به نفس مجریان شبکههای ماهوارهای
این روزها بحث نقش آفرینی شبکههای ماهوارهای فارسی زبان در اعتراضها بسیار داغ است. به مجریان این شبکهها نگاه کنید که چگونه با اعتماد به نفس مقابل دوربین قرار میگیرند! در مقابل مجریان بدون اعتماد به نفس و بعضا کم دانش صدا و سیما را نگاه کنید که حتی اعتماد به نفس یک کارمند پیمانی را هم ندارند! چرا که به سادگی ممکن است با وجود سالها سابقه کار موقعیت خود را از دست بدهند و جای آنها را چهرهای ناآشنا و تازه از راه رسیده بگیرد. اگر صدا و سیما بازی را در عرصه رسانه باخته بخش مهمی از علت آن این است که چهره رسانهای معتبری برای ارتباط با مخاطب برایش نمانده. مجریان باقیمانده هم از پشتیبانی فرمانده مطمئن نیستند! آنها میدانند که مجری دیگر ناموس تلویزیون نیست و موقعیت آنها به اندازهای متزلزل است که با وجود سالها سابقه ممکن است به راحتی جای خود را به یک مجری شیطون بلا بدهند.
سینما مثبت آماده انعکاس دیدگاههای افراد،سازمانها و نهادهایی است که نام آنها در این مطلب آمده است.
البته مجری داریم تا مجری! برخیها نه تنها ناموس هستند بلکه تاج سر هستند. برخی هم مانند من مثل بچه زن صیغهای هستن