سینما مثبت: تجمعهای خیابانی آمیخته به خشونت که پس از درگذشت تلخ مهسا امینی دختر اهل سقز رخ داد به پایان رسیده و حالا میتوان از جنبههای مختلف این رویداد و تاثیر آن در مسائل فرهنگی و اجتماعی را بررسی و تحلیل کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری- تحلیلی سینمامثبت، در روزهای اخیر بارها بر نقش و تاثیر برخی سلبریتیها در تشدید اعتراضهای مردمی و بعضا شدت یافتن اغتشاشها تاکید و ظاهرا تصمیمهایی نیز درخصوص احضار این سلبریتیها به مراجع قضایی اخذ شده است. در نقطه مقابل این ماجرا هنرمندان اندکی حضور داشتهاند که به صراحت به میدان آمده و با معترضان حاضر در کف خیابان و سلبریتیهای مشوق آنها مخالفت کردهاند. به جز بیانیه جمعی از هنرمندان (اینجا) در این روزها صرفا معدود چهرههایی مانند: داریوش ارجمند،پروانه معصومی،کوروش زارعی،محمد اصفهانی،جعفر دهقان،محمد کاسبی و مهران رجبی به این اتفاقهای تلخ واکنش نشان داده و از کیان کشور دفاع کردهاند. این اتفاق در حالی رخ داده که جمع کثیری از چهرههای فرهنگی و هنری که در طول سالهای گذشته همواره از مواهب نزدیکی به حاکمیت بهره برده و پروژههایی میلیاردی را به دست گرفتهاند در این ماجرا «سکوت» پیشه کرده و مردم را به سمت و سوی آرامش دعوت نکردهاند و عملا این سکوت آنها بیش از هرچیز به نفع جریان مقابل قابل تعبیر است.
در همین ایام هنرمندی مانند ابراهیم حاتمیکیا که یکی از دو پروژه گران قیمت تاریخ تلویزیون ایران را با بودجه تقریبی چهارصد میلیارد تومان در اختیارد دارد سکوت اختیار کرده است. این اتفاق در حالی رخ داده که حاتمیکیا هنرمندی کنشگر نسبت به مسائل مختلف اجتماعی است.
سکوت سازمان اوج نیز قابل تامل است. مجموعهای که به گفته مدیر آن طی ده سال نزدیک به پنج هزار هنرمند و صد و سی موسسه را اندازی کرده و بیست و سه هزار محصول تولید کرده و بیست و پنج سریال و فیلم پُرهزینه در دست تولید دارد (اینجا) اما دریغ از تولید چند ویدئو موبایلی که در این ایام هنرمندان در آن مردم را دعوت به آرامش کنند! در شرایطی که اوج فیلمها و سریالهای متعددی در دست تولید دارد و با هنرمندان مختلفی مرتبط است و مهمتر اینکه حتی اعتراضهای خیابانی تا نزدیکی مقر مرکزی آنها در خیابان برادران شهید مظفر نیز کشیده شده (اینجا) آیا چنین خواستهای از این مجموعه نامعقول است؟ شاید هم فرصت دو هفتهای بروز و ظهور اعتراضهای خیابانی زمانی کافی برای تبدیل این موضوع به «پروژه» و عقد قرارداد نبوده و به همین دلیل این کار صورت نگرفته است!
اگر ساختاری مانند اوج در چنین شرایطی نتواند موثر باشد و موجی مثبت ایجاد کند؛ چه تفاوتی با شبکههای متعدد و ساختارهای فرسوده تلویزیون دارد؟
مجید مجیدی هنرمند دیگری است که در این ایام سکوت پیشه کرد و هیچ اظهار نظری از وی منتشر نشد. هنرمندی که سال ۱۳۸۸ با ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی همراه شد و پس از بروز ناآرامیها حساب خود را از آنها جدا کرد. مجیدی گرانقیمتترین پروژه تاریخ سینمای ایران را در اختیار داشته و به واسطه جایگاهی که در میان اهالی هنر و مردم دارد میتوانست با پیامی ویدئویی مردم را به آرامش و ترک خیابانها دعوت کند. منزل این هنرمند سالهاست میزبان اهالی سینما و هنر و حتی سیاست در مناسبتهای مذهبی است و قطعا او صاحب نفوذی بوده که احتمالا صلاح ندانسته از آن در این ماجرا استفاده کند و آبی بر آتش شعلهور شده توسط دیگر سلبریتیها بریزد.
رفتار و عملکرد محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی نیز در این ایام عجیب و قابل تامل بود. او به واسطه دبیری جشنوارههای مختلف هنری و همچنین ریاست سازمان سینمایی میتوانست با برخی اقدامهای پیشگیرانه از شدت بحران سلبریتیها جلوگیری کند؛بحرانی که قطعا در ماههای آینده سازمان سینمایی را در رویدادهای پیش رو درگیر خواهد کرد اما خزاعی هم ظاهرا ترجیح داد به جای صدور بیانیهای ساده و درخواست از همکارانش برای ایجاد آرامش به منزل مرحوم امین تارخ رفته و در زاویهای مناسب از عکس عکاس قرار گیرد!
متاسفانه مرور این اتفاقها تداعیگر آن ضرب المثل معروف است که میگوید: «شکارچی هنگام شکار یاد غذا خوردن میافتد!» کاش این افراد و نهادها توضیح دهند که حاصل بهرهمندی آنها از بیت المال به شکلی گشاده دستانه کجا و چه زمانی و در چه بحرانی قرار است به کار بیاید؟!
سینما مثبت آماده انعکاس دیدگاههای افراد،سازمانها و نهادهایی است که نام آنها در این مطلب آمده است.