سینما مثبت: آیا با ادامه داستان سریال طوبی و رفتن شخصیتهای داستان به عراق باید شاهد ادامه قهرمان پردازیهای بیمنطق در این سریال باشیم؟! مثلا طوبی اقدام به ترور صدام حسین کند یا در کودتاهای داخلی عراق نقش آفرینی کند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری-تحلیلی سینمامثبت،پس از انتشار مطلب طوبی و خاطرخواههایش!(اینجا) در نقد سریال تلویزیونی طوبی که این شبها از شبکه یک سیما در حال پخش است؛ یکی از مخاطبان سینما مثبت نسبت به این اثر تلویزیونی واکنش نشان داده و مطلب زیر را برای ما ارسال کرد.این مطلب که به قلم «سیمین دانش» نوشته شده پیش روی شما است:
طوبی و مافیای سیسیل!
تماشای برخی برنامههای تلویزیونی به دلیل علاقه و یا جذابیت احتمالی این آثار نیست بلکه صرفا به تماشای این آثار مینشینیم تا متوجه شویم سازندگان چنین آثاری تا چه اندازه در بیتوجهی به شعور ما مخاطبان سیما گوی سبقت را از یکدیگر میربایند!
سریال تلویزیونی که این شبها از شبکه یک سیما پخش میشود نمونهای از چنین آثاری است که منطق قصه را فدای شعارهایی کرده که صرفا میتواند برای مسوولان تلویزیون جذاب باشد.ضعفهای جدی در طراحی صحنه و لباس این اثر که آن را به شدت به فضای دهه شصت جامعه ایران نزدیک کرده است.چیدمان صحنهها بسیار فقیر است و سازندگان سریال نتوانستهاند یک قنادی یا پیاله فروشی را به شکلی قابل باور چیدمان کنند و آنچه در تصویر مشاهده میکنیم به اندازهای فقیر و ابتدایی است که بیشتر شبیه به دکورهای تئاتر است تا سریالی تلویزیونی.
در این اثر ردپایی از مسائل روز جامعه ایران دهه پنجاه مشاهده نمیکنیم. نه خبری از سینما و تلویزیون است نه مطبوعات و کتاب! گهگاه صدای رادیو یا موسیقی به گوش میرسد و تمام. برای روایت قصه هم کارگردان برای کاستن از زحمات خود شخصیتهای اصلی را بدون هیچ خانوادهای فرض کرده تا به راحتی قصه را پیش ببرد. نه خانواده طوبی کس و کاری دارند و نه شخصیت ساواکی داستان.
شخصیتها هم به شدت خام و نپخته هستند. دختری مانند طوبی که در طول سریال هیچ کنش خاصی از او جز درست کردن شیرینی مشاهده نکردهایم ناگهان در شکل و شمایل یک قهرمان ظاهر شده و اقدام به آتش زدن مغازه مشروب فروشی میکند! موضوعی که هیچ منطقی ندارد و حتی اگر به سختی چنین اقدامی را از سوی او بپذیریم،لزومی به باز کردن درب مغازه و درد و دل با یکی از عشاق دلخستهاش برای این صحنه نیست و باید از خارج از مغازه این کار انجام شود. نکته عجیب اینکه چگونه است که کارگر داخل مغازه با آن همه سر و صدا از خواب بیدار نمیشود و پس از گُر گرفتن آتش تازه از خواب بیدار میشود؟آیا گنجاندن این صحنه در سریال دلیلی جز این دارد که مورد خوشایند مسوولان تلویزیون قرار بگیرد که دختری مغازه مشروب فروشی را آتش میزند؟
اما در ادامه سریال باز هم این صحنههای عجیب تکرار میشود و طوبی داخل چاه عمیق یک باغ میشود. داخل چاه هم که خشک و خالی است و مشخص نیست چطور چاهی با آن عمق هنوز به آب نرسیده است!
این میزان تهور و بیباکی در طوبی این تصور را در مخاطب ایجاد میکند که نکند در ادامه داستان متوجه شویم که طوبی عضوی از مافیای سیسیل است؟!
در جایی از داستان فخرالدین و دوستش به سراغ صاحبخانه طوبی میروند و به او پیشنهاد خرید خانه را مطرح میکنند. به دو تا سه برابر قیمت! چه لزومی به این کار وجود دارد وقتی میتوان با معادل پول یک خانه منزلی جدید برای این خانواده خرید؟ از طرفی مگر فخرالدین تحت تعقیب نیست؟! چرا هیچ کس تلاش نمیکند تا او را دستگیر کند یا اینکه چرا او تغییر چهره نمیدهد؟! پاسخ ساده است: تغییر چهره احتمالی فخر الدین مسالهای هزینهبر است و سازندگان سریال قادر به رعایت این موضوع نبودهاند و او را سه تیغه کردهاند تا راحتتر در مرحله تصویربرداری اصطلاحا رج بزنند حتی اگر این مساله به قیمت غیرمنطقی شدن داستان تمام شود.
حالا با ادامه داستان و رفتن شخصیتهای داستان به عراق احتمالا باید شاهد ادامه این نوع قهرمان پردازیهای بیمنطق باشیم. مثلا طوبی اقدام به ترور صدام حسین کند یا در کودتاهای داخلی عراق نقش آفرینی کند. هرچه هست سازندگان سریال منطق را فدای خوشایند مدیران کردهاند و نوعی از قهرمانهای پوشالی و غیرقابل باور را ارائه میکنند که کارکردی منفی دارند.
سینما مثبت سینما مثبت آماده انعکاس دیدگاههای افراد،سازمانها و نهادهایی است که نام آنها در این مطلب آمده است.
مطالب مرتبط: طوبی و خاطرخواههایش!
این بار حمله در قامت یکی از مخاطبان… به نظر میرسه دوستمون که زمانی کنترات روابط عمومی کارها رو بر میداشت و این حرفه رو در زدن تیتر های زرد تو یادداشت های خبرآنلاینش خلاصه می کرد، از اینکه دیگه بازیش نمیدن بدجور کفری شده …. راستی اون مخاطب نمایی که انقدر ملا نقطه ای کار رو دیده یعنی ندیده که ثابتی گفته پرونده رو مختومه کنید بدون اینکه اسمی از فخر الدین بمونه تا خودش
بتونه بیافته دنبال فخر الدین ؟!! .. شاید مخاطب عزیزتون فقط سر چیزایی رگ گردنی میشه که بهشون احساس قرابت می کنه، مثل پیاله فروشی و..
مدیر سایت: دوست گرامی و سحرخیز ممنون که سینما مثبت را دنبال میکنید…مفتخریم که با هویت واقعی در فضای رسانهای فعالیت میکنیم و البته ظاهرا شما حسابهایی شخصی هم با این رسانه و دست اندرکارانش دارید که این مطلب را به محلی برای عقده گشایی تبدیل کردهاید…واقعیت اینکه نیازی به بازی دادن نیست و این بازیهای فعلی آنقدر کودکانه است که در شان همان کودکانی است که فعلا در آن بازی میکنند..نویسنده مطلب ندیده یا نخواسته وارد گافهای حقوقی سریال شود…پرونده را مختومه کنید؟! ساواکی در نهایت در روند رسیدگی به پرونده ضابط یا نهایتا مسوول تحقیقات است…گُل پسر! دستور مختومه شدن پرونده توسط مقام قضایی داده میشود نه ضابط! البته اگر مخاطب ما قسمت دیشب سریال را میدید از فرط ساده انگاری در ایجاد پاسگاههای مرزی و… به خنده میافتاد و مطلب کاملتری مینوشت…
استاد اگه میخواین ایرادی الکی بگیرین یا مساله شخصی دارین صریح اینکار بکنید؟
لینک طوبی و خاطرخواه هاشو هم خوندم. معلومه میخواین کارو بکوبین وگرنه بعدا مشخص شد که برخلاف مقاله شما جهانگیر اصلا عاشق طوبی نیست و بهش نزدیک شده تا انتقام بگیره. فعلا هم از فخرالدین هیچ ابراز علاقه ای ندیدم هر چند بعدا احتمالا پای عشق میاد وسط.
ماجرای پرونده رو هم که جهانگیر گفت مختومه باشه. درست که طرف مامور قضایی نیست ولی افسر ارشد ساواکه
مدیر سایت: دوست گرامی این سریال واقعا جایی برای مساله شخصی نگذاشته…روابط بسیار سطحی و ابتدایی هست…حتی علت اینکه چرا افسر ساواک باید از دختری مثل طوبی انتقام بگیره هم مشخص نیست…ضمنا افسر ساواک هم پرونده را نباید مختومه کند…مقام قضایی که در آن زمان دادگاه نظامی بوده باید چنین کند…حداقل باید صحنه ملاقاتی میان جهانگیر و آن مقام قضایی می ذاشتن
یکی دوجا مامور ساواک میگه که فخرالدین عشق منو ازم گرفت و نهایتا باعث مرگش شد، منم عشقشو میگیرم و بعد داغشو به دلش میذارم. پس انگیزه و دلیل نزدیک شدن به طوبی و انتقام واضحه!
مدیر سایت:این استدلال درست نیست زیرا اولین مواجهه فخرالدین با طوبی اینگونه است که فخرالدین به او میگوید برو کنار دخترجان…یک همچنین چیزی…واقعا یک ساواکی چقدرباید ابله باشد که فکر کند فخرالدین عاشق طوبی است و حالا باید این وسط انجام وظیفه نسبت به کشورش را تبدیل به یک انتقام گیری شخصی کند
استاد اگه میخواین ایرادی الکی بگیرین یا مساله شخصی دارین صریح اینکار بکنید؟
لینک طوبی و خاطرخواه هاشو هم خوندم. معلومه میخواین کارو بکوبین وگرنه بعدا مشخص شد که برخلاف مقاله شما جهانگیر اصلا عاشق طوبی نیست و بهش نزدیک شده تا انتقام بگیره. فعلا هم از فخرالدین هیچ ابراز علاقه ای ندیدم هر چند بعدا احتمالا پای عشق میاد وسط.
ماجرای پرونده رو هم که جهانگیر گفت مختومه باشه. درست که طرف مامور قضایی نیست ولی افسر ارشد ساواکه
سریال طوبی بی ایراد نیست. مثل هر کار دیگه ای. مثلا حق با شماست که صحنه پردازی ها میتونست بهتر باشه ولی اینکه نوشتین طوبی هیچ اقدامی نکرده و یهویی کافه رو آتیش میزنه هم درست نیست. قبلش دیدیم که در مقابل شریک پدرش میخواست بایسته باباش کنترلش کرد، یا با رسول برخورد جدی کرد، یا بخاطر مزاحمت با دوتا جوان موتوری درگیر شد. اتفاقا این جسوری و گاهی بی کلهگی رو ازش دیده بودیم و آتیش زدن کافه ای که از دستشون درآوردن ازش بعید نبود.
ولی خداییش تابلو نقدتون صادقانه نیست و گیر الکیه، چون اتفاقا هم سینما نشون دادن که قرارشون اونجا بود. هم یکی دوبار دکه روزنامه با عکس بهروز وثوقی و هم یه پسر که مدام روزنامه می فروشه و اخبارو داد میزنه. رادیو هم که دو سه بار ترانه های اون زمان رو پخش کرد.
مدیر سایت: موارد شما درست است اما اینها فضاسازی لازم در سریال را ایجاد نکرده است…پرداخت سریال خیلی سطحی است
آقا این چه ابرادیِ گرفتی؟ مگه سر زمین کشاورزیِ که چاه آب باشه؟؟ از این چاههای ساختمونی بود که برای دستشویی و حموم حفر میکنن!! 😂
واقعا براتون متاسفم که به اعتراف خودتون دراصل برای آتوگرفتن از صدا وسیما سریال را می بینید نویسنده محترم نامحرم کسی اون سکانسهای به خاطر خوشایند صدا وسیما نساخته داستان این سریال اقتباس از رمانی به همین نام یعنی اربعین طوبی است که اون کتاب هم براساس واقعیت ساخته شده خب این موارد مثل آتیش زدن مشروب فروشی حتما واقعا توسط این دختر انجام شده که اینا ساختنش دیگه بعدم یک دلیل آتیش زدن مغازه به این دلیل بود که مغازه اونا بود که به زور گفتنس وبعد از قنادی سد مشروب فروشی خب اونم از لجش آتیش زد بعد فبول کنید که بالاخره طوبی به دختر کپ ین وسال ممکنه کاری انجام بده که شاید یه عده براتون خوشایند نیست
مدیر سایت: مشکل این است که همین آتش زدن مشروب فروشی درست به تصویر کشیده نشده و خیلی باسمه ای است
بعدم درمورد طراحی لباس اگر منظورتون این هست که جرا مثلا طوبیکلاه نداره که نشونه بی حجابی باشه خب من سوالم اینه که همه زنها اون زمان بی حجاب بودند که طوبی وخواهران به نشانه بی حجابی کلاه سرشون کنند خانواده طوبی مذهبی اند مادرشون چادری خودشونم وقتی مهمون خونشون میاد چادر سر می کنند خب پس اینا معلومه تو بیرونم بی حجاب نیستند وگرنه مثلا هانیه با بازی سودابه بیضایی پوشش جوریه که مثلا بی حجابه یت مثلا تو سریالهای قبلیآقای سلطانی تو سالهای برف وبنفشه شبنم قلی خانی که مثلا بی حجاب بود کلاه سرش میگذاست وکت ودامن می پوشید اما لالهداسکندری بیحجاب نبود اما تیمش مثل طوبی بود .
مدیر سایت: دوست گرامی مشکل بی حجاب نشان دادن نیست… این شکل حجاب مربوط به امروز است دهه ۵۰ آدم های با حجاب شکل دیگری از پوشش روسری و چادر داشتند
بعدممیشه بفرمایید کجای سریال شعاری بوده که این طور میگید از نظر شماها هر سریالی تو زمان شاه باشه شعاریه.
مدیر سایت: در روزهای آینده مطلب دیگری درباره سریال خواهیم داشت با شرح همین ایرادها
ولی آخرشم نگفتی بخشهای شعاری سر یال کجاست؟
سلام .ایراد اصلی سریال از داستان و بعد فیلمنامه آن سرچشمه می گیرد . کارگردانی و دکوپاژ هم مزید برعلت شده و سریال رو با ایراد های فاحش و گل درشتی مواجه کرده است . ناظر سریال در طول زمان تولید لالا و در خواب خوش بسر برده . و احتمالا تهیه کننده کار هم با کمبود بودجه مواجه بوده و برای صرفه جویی ، سرو ته صحنه پردازی و دکور کار رو زده و حسابی آب بسته به سریال وتعداد قسمت ها رو افزایش داده .