سینما مثبت: پس از مخالفت صریح گروهی از فعالان سینمای ایران با زمزمههای محدود سازی و توقیف فیلمهای سینمایی، انجمن صنفی فیلمنامه نویسان خانه سینما نیز با صدور بیانیهای نسبت به اتفاقهای اخیر سینمای ایران واکنش نشان داد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری- تحلیلی سینمامثبت، پس از طرح اظهار نظرهایی از سوی بیژن نوباوه عضو کمیسیون فرهنگی مجلس درخصوص غیرقابل نمایش بودن ۳۰ فیلم سینمای ایران، واکنشهای مختلفی نسبت به این موضوع مطرح شد و برخی از صنو ف مهم نسبت به این مساله تشکیل جلسه دادند که جزییات این خبر را میتوانید در «اینجا» مطالعه کنید. حالا شورای مرکزی انجمن صنفی فیلمنامهنویسان سینمای ایران در بیانیهای، نسبت به انسداد کامل فیلمنامهنویسی حرفهای در شرایط حال حاضر سینمای ایران هشدار داد و آن را حاصل فشار توأمان سانسور سازمانیافته و کمدانشی روند تولید عنوان کرد. متن کامل بیانیهی انجمن صنفی فیلمنامهنویسان به شرح زیر است:
«امروز که این خطوط نوشته میشوند، سینمای ایران یکی از بحرانیترین دورههای خود را به لحاظ تولید اندیشه و کیفیت متن سپری میکند. به قطع در وقت انتقاد از محصولات سینمای ایران، از سمت مسئول تا سینماگر، شنیده و خواندهاید که مشکل سینمای ایران فیلمنامه است. آنچه اما از شما پنهان میکنند، فشار دو اهرم «سانسور» و «کمدانشیِ حاکم بر روند تولید» در سینمای ایران است که هر روز بیش از پیش کمر فیلمنامهنویسان حرفهای را خم کرده و طی آن روند و مسیر حرفهای فیلمنامهنویسی مختل شده است.
این یک هشدار به هر آن کس است که سینمای ایران را دوست دارد؛ چرا که اگر خطابمان به سیاستگذاران و مسئولان باشد، که خود یا درگیر تهدید و بازبینیاند یا ترجیح میدهند میزهای خود را با سرشاخنشدن با هر دردسری حفظ کنند. و اگر خطاب به سینمای ایران بنویسیم، که بخشی از جریان مؤثر خود آن، از مسببان اصلی حذف اندیشه از تولیدات و البته حذف فیلمنامهنویسان حرفهای از صحنه، چه صنفی و چه حرفهای، هستند.
به علاقهمندان حیات سینمای ایران هشدار میدهیم: امروز شوراهای نظارتی با دیدگاههای کاملاّ ایدئولوژیک، هم جریان فیلمنامهنویسی سینمای جریان اصلی را نابود خواهند کرد و هم بخش خلاقانهی سینمای هنری و تجربی را. تجربهی اعمال شدید سانسور بر محتوا، سریالها را تبدیل به کالاهای مصرفی کرده و کاویدن فیلمها با ذرهبین نگاه نشانهیاب، باعث تولیدات بیخاصیت و ایجاد رعب در دل تولیدکنندگان شده و خواهند شد؛ پس اگر فیلمها و سریالهای نمایشخانگی بیکیفیت و کممخاطب هستند در وهلهی اول تصویبکنندگان و بررسهای فیلمنامه، بعد از آن مدیرانی که دستور به تولید دادهاند و در مرتبهی بعد سرمایهگذاران و تولیدکنندگانی که تن به سانسور یا خودسانسوری و سپس بازتولید دوباره و دوبارهی تولیدات بیدردسر گذشته میدهند باید جوابگوی این محصولات باشند، و نه نویسنده و صاحب اندیشهای که از طرح اولیهاش در روند اعمال سلیقهها جز سایهای باقی نمانده است.
در این روزگار که اغلب تهیهکنندگان حرفهای سود را در تولید محض جستجو میکنند و به گونهای شرمآور، حتا متون تولیدی خود را نمیخوانند [چون برایشان اهمیت ندارد] سخن گفتن از ضعف فیلمنامه در سینمای ایران شوخی دردناکیست و ما هشدار میدهیم که با کنار گذاشتن نویسندگان حرفهای که بالطبع برابر این جریانها مقاومت کرده و میکنند و حاصل آن سپردن نگارش به افراد کمتجربهی سفارشینویس، سینما، تلویزیون و نمایش خانگی با هم از بین خواهند رفت؛ چرا که هیچ جامعهای، با حذف نویسندگان خود و میداندادن به سانسور و کمدانشی، سرنوشت بهتری پیدا نکرده است. میراث بهجامانده از سینمای ایران در خطر است، و جز برای عدهای که از حاکمیت شرایط کنونی سود میبرند، این باید به منزلهی یک هشدار نگرانکننده باشد.