سینما مثبت: با گذشت حدود سه هفته از انتشار برخی تصاویر از زندان اوین، حالا دیگر هیجانهای اولیه مربوط به این موضوع فرو نشسته و میتوان علاوه بر جنبههای سیاسی و امنیتی، این مساله را از دیدگاه فرهنگی،اجتماعی و رسانهای بررسی و تحلیل کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری- تحلیلی سینمامثبت، اوایل شهریورماه تصاویری از زندان اوین منتشر شد که واکنشهای فراوانی را در میان طیف های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به دنبال داشت.بررسی دقیق این تصاویر نشان میدهد این اتفاق به صورتی کاملا دقیق صورت گرفته است. گروه عدالت علی که مسوولیت این کار را به عهده گرفته از نظر گرافیکی دارای لوگو و دیگر أقلام حرفهای است. تدوین فیلمها و نحوه انتشار آنها و حتی تقدم و تأخر این فیلمها نیز حاکی از برنامه ریزی دقیق این برنامه دارد. برنامهای که دقیقا در روزهای اولیه آغاز به کار دولت حجه الإسلام ابراهیم رییسی اتفاق افتاده و احتمالا رییس پیشین قوه قضاییه و موقعیت جدید او در دولت مورد توجه برنامه ریزان این اقدام بوده است.
۱-چرا زندان اوین؟
در میان زندانهای مختلف کشور و حتی شهر تهران زندان اوین نامی شناخته شده و بین المللی است. حتی مهمتر از زندان تهران بزرگ و زندان رجایی شهر و قزل حصار! شاید اگر تصاویر آن زندانها هک میشد، خبر و بازتاب آن به اندازه زندان اوین نبود هرچند نوع تصاویری که این گروه به دنبال آن بوده در آن زندانها قطعا بیشتر بوده اما از نظر رسانهای فقط زندان اوین میتواند موجی خبری ایجاد کند و اصطلاحا «بترکاند»!
۲-زندان و تنش
تصاویر منتشر شده از زندان توسط گروه عدالت علی تصاویر بسیار گزینش شدهای است و آنچه در این تصاویر مشاهده میشود نه تنها در زندان اوین بلکه در هر زندان دیگری امری نسبتا عادی است. عادی از این جهت که زندان محل تجمع عدهای افراد از نظر قانون «ناهنجار» در محیطی محدود است و در چنین محیطی هر نوع تنش و درگیری دور از انتظار نیست و أصلا مگر در همین جامعه شهری خودمان در مترو و تاکسی و بازار کم شاهد تنش و درگیری میان افراد هستیم؟!
۳-زندانی و مظلومیت
زندانی موجودی مظلوم و قابل ترحم و در اغلب موارد بی پناه است. مدت ها طول می کشد تا صدایش از پشت دیوارهای زندان خارج شود و به همین دلیل است که اغلب قضات «پرونده های زندانی دار» را با اولویت بیشتری بررسی میکنند.صدای زندانی به سختی از پشت دیوارهای زندان به گوش جامعه میرسد و این مساله خواه ناخواه باعث میشود مخاطبان چنین ویدیوهایی نسبت به افراد حاضر در این تصاویر حس ترحم و دلسوزی داشته باشند. هنوز نمیدانیم ویدیوهای منتشر شده مربوط به کدام بخشهای زندان بوده است؟ مثلا بند زندانیان خطرناک بوده یا بند زندانیان مالی؟ نمیدانیم میان افرادی که در فیلم شاهد درگیری فیزیکی آنها هستیم چه گذشته ولی به واسطه رخ دادن این تصاویر در داخل محیطی به نام زندان، حس و عاطفه ما ناخودآگاه در سمت و سوی زندانی قرار میگیرد.
۴-جمعیت بالای زندانها
اما جرم انگاری متعدد که در نهایت به زندان ختم شود هم سبب شده تا جمعیت زندانها به طرز قابل توجهی افزایش پیدا کند. فقط در نظر بگیرید که هرسال چه تعداد از مردان بابت مهریه راهی زندان میشوند! آن هم بابت قولی که در سر عقد و پیش از ازدواج به همسر خود دادهاند؛ همسری که أراده جدی برای دریافت ۳۰۰ و ۴۰۰ و ۷۰۰ سکه طلا ندارد و میداند چنین خواستهای چقدر دور از عقل و منطق است. أساسا در شرایطی احساسی که داماد در آن به سر میبرد، هفتصد سکه که چیزی نیست، برای رسیدن به وصال عروس خانوم داماد حتی حاضر است باغ سعدآباد را هم مِهر عروس کند و حالا وقتی خیار به جای تلخش میرسد، داماد باید چند ماهی در زندان بماند تا ثابت شود مِهر را ندارد بدهد و جالب اینکه حتی در این شرایط کرونا هم توقفی در اعزام مردان بابت مهریه و نفقه به زندان رخ نداده است!
۵-بسته بودن درهای زندان به روی پژوهشگران و فیلمسازان
زندان محیط پرتنشی است و این ذات زندان است. اما زندان یک گنجینه است برای پژوهشگران اجتماعی و فیلم سازان. برای کسانی که دغدغههای جدی دارند و علاقهمند به ایرانی بهتر و آبادتر هستند. البته اگر درهای این محیط به روی علاقهمندان واجد صلاحیت باز شود و آنها بتوانند با حضور در این محیط، از نزدیک با این جامعه آشنا شده و پای صحبتهای آنها بنشینند. برخلاف دوران ریاست آیت الله شاهرودی در قوه قضاییه و برخلاف دورانی که اصغر پورمحمدی رییس مرکز رسانه قوه قضاییه بود، در دوران آیت الله لاریجانی و حتی حجه الإسلام رییسی گویی درهای زندان چند قفله شد و به جز موارد بسیار خاص – مثلا وقتی پای صدا و سیما و گزارشهای یوسف سلامی در میان باشد- خبرنگار و دوربینی امکان ورود به این محیط را پیدا نکرد. مستندسازان فراوانی را میشناسم که با پیگیریهای فراوان برای حضور در زندان و ساخت فیلم ابراز تمایل کردند و پیگیریهای فراوانی انجام دادند اما حتی اجازه حضور در حیاط زندان اوین یا جایی مانند قرنطینه به آنها داده نشد. این مستندسازان اتفاقا آدمهایی دغدغه مند بودند و در حوزه آسیبهای اجتماعی استخوان خُرد کرده بودند اما مسوولان سازمان زندانها و بخشهای رسانهای قوه قضاییه ترجیح میدهند به جای آنکه امکان حضور این افراد دغدغه مند در این محیط ارزشمند را فراهم کنند، با چند گزارش تلویزیونی و یک حساب توییتری تصویر مورد نظر خود را از زندان منعکس کنند؛ یعنی یک فضای گُل و بلبل. بهرحال همه زندانیان که امنیتی و سیاسی نیستند. فردی که به خاطر تصادف و بدهکاری به زندان میافتد هم زندانی است و میشود
دسترسی به بخشهایی از این محیط را برای رسانهها فراهم کرد. قطعا رفت و آمد رسانهها به این محیط و حتی حضور مددکاران اجتماعی،کارآموزان حرفه وکالت و… باعث خواهد شد در آیندهای نزدیک بسیاری از مسائل و مشکلات این محیط حل شود. زندان گذشته از نقش تربیتی که دارد باید محیطی برای بازنمایی اتفاقهایی که در آن جریان دارد باشد تا به کاهش جرم کمک شود.
۶-منبع ارزشمند پژوهشی
دست آخر اینکه هرچند تصاویر منتشر شده از این محیط منابع ارزشمندی از نظر پژوهشی محسوب میشوند که جای تامل فراوان برای افراد فعال در حوزه آسیبهای اجتماعی دارد.کاش مسوولان سازمان زندانها میدانستند نمیشود با یک حساب کاربری در توییتر این محیط را اداره کرد و کاش پیش از آنکه دوباره تصویری از گروهی دیگر روی فضای مجازی منتشر شود این امکان برای افراد دغدغه مند ایجاد میشد تا به صورت مستقیم و بی واسطه واقعیتهای این محیط را منعکس کنند. واقعیتهایی که در آن حتما سهم کارکنان شریف و زحمتکش چنین مکانی نیز جایگاه قابل توجهی دارد.
سینما مثبت آماده انعکاس دیدگاههای افراد،سازمانها و نهادهایی که نام آنها در این مطلب آمده درباره مطلب مذکور است.