سه شنبه, خرداد ۱۳, ۱۴۰۴
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • صفحه اصلی
  • خبر
  • گزارش
  • مصاحبه
  • یادداشت
  • کتاب
  • نمایش خانگی
  • تلویزیون
  • فرهنگ و جامعه
  • سینما پلاسی ها
  • مالتی مدیا
    • فیلم
    • عکس
  • فیلم فجر
    • جشنواره چهل و سوم فیلم فجر
    • جشنواره چهل و دوم فیلم فجر
    • جشنواره چهل و یکم فیلم فجر
    • جشنواره چهلم فیلم فجر
    • جشنواره سی و نهم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هشتم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هفتم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هفتم فیلم فجر – بین الملل
    • جشنواره سی و ششم فیلم فجر
    • جشنواره سی و پنجم فیلم فجر
    • جشنواره سی و چهارم فیلم فجر
  • آپارات
  • آموزش
  • رضا استادی
  • صفحه اصلی
  • خبر
  • گزارش
  • مصاحبه
  • یادداشت
  • کتاب
  • نمایش خانگی
  • تلویزیون
  • فرهنگ و جامعه
  • سینما پلاسی ها
  • مالتی مدیا
    • فیلم
    • عکس
  • فیلم فجر
    • جشنواره چهل و سوم فیلم فجر
    • جشنواره چهل و دوم فیلم فجر
    • جشنواره چهل و یکم فیلم فجر
    • جشنواره چهلم فیلم فجر
    • جشنواره سی و نهم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هشتم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هفتم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هفتم فیلم فجر – بین الملل
    • جشنواره سی و ششم فیلم فجر
    • جشنواره سی و پنجم فیلم فجر
    • جشنواره سی و چهارم فیلم فجر
  • آپارات
  • آموزش
  • رضا استادی
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
سینما پلاس
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
صفحه اصلی رضا استادی

کتاب یک روزنامه‌نگار سینمایی با زمینه‌ی فساد در اقتصاد، از جمله سینمای امروز ایران، منتشر شد

۱۳۹۹-۱۰-۳۰
Reading Time: 5 mins read
0

سینما مثبت: کتاب یک روزنامه‌نگار سینمایی با زمینه‌ی فساد در اقتصاد منتشر شد.چه کسانی چرخ‌های فساد را روغنکاری کردند؟ رمان لاگ‌جری به این سؤال پاسخ می‌دهد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری ـ تحلیلی سینما مثبت به نقل از کافه سینما،لاگ‌جری جدیدترین رمان رضا استادی روزنامه نگار و نویسنده‌ی باسابقه‌ی سینمایی است که با روایت پشت پرده زندگی زوجی جوان، وارد حوزه‌ی ترسیم فساد در برخی از لایه‌های اقتصادی شده است.

بنا بر این گزارش، مانند اغلب کتاب‌هایی که داستانی حساس و خط قرمزی را روایت می‌کنند، رمان لاگ‌جری با این جمله آغاز می‌شود: «شخصیت‌های این داستان وجود خارجی ندارند. رویدادها و ماجراهای این اثر زاییده تخیل و ذهن داستان پرداز نویسنده است و شباهت احتمالی میان آنچه در این کتاب مطالعه می‌کنید با عالم واقعیت و شخصیت‌های واقعی، کاملاً تصادفی بوده و مورد تأیید نویسنده نیست.» اما مطالعه صفحه به صفحه کتاب مخاطب را به فضایی واقعی می‌برد و با شخصیت‌های حقیقی مواجه می‌کند که در این سال‌ها بارها و بارها نام آن‌ها شنیده شده و عکس آن‌ها بر صفحه اول روزنامه‌ها و بخش‌های خبری نشسته را به جای شخصیت‌های این کتاب مجسم کند.

***دو روزِ پُر التهاب از دادسرای جرائم اقتصادی تا آنکارا

داستان این کتاب در چند روز اتفاق می افتد. فصل یک مربوط به سال 1391 است. دو فصل پایانی کتاب در سه شنبه 25 اسفند 94 و یکشنبه 1 فروردین 95 رخ می‌دهد اما بدنه اصلی کتاب را دو روز خاص پنج شنبه 20 اسفند و جمعه 21 اسفند 94 شکل می‌دهد. روز اول داستان در تهران آغاز و پایان می‌یابد و روز دوم داستان در شهر آنکارا پایتخت ترکیه متمرکز است. در ابتدای داستان همه چیز بر وقف مراد این خانواده دو نفره ـ یعنی مزدک و مهفام ـ است. آن‌ها به تازگی به آپارتمانی در زعفرانیه نقل مکان کرده‌اند، ویزای شینگن گرفته‌اند و قرار است عید نوروز به اروپا بروند. تا اینجای کار همه چیز عالی پیش رفته اما ناگهان سر و کله حوادثی عجیب پیدا می‌شود. فردی به مزدک تلفن زده و به او می‌گوید در مراجعه به دادسرای جرائم اقتصادی پرونده مزدک را روی میز بازپرس دیده. مزدک در حالی گرفتار این اضطراب است که به دلیلی تعطیلی روز پنج شنبه به دادگاه دسترسی ندارد و حالا باید عصر همان روز برای انجام مأموریت عازم آنکارا شود. ماموریتی که بخشی از شخصیت او را به نمایش می‌گذارد.

***مدیر فراری هلدینگ نفتی

در این گزارش در ادامه آمده: رمان لاگ‌جری اثری شخصیت محور است. مخاطب با این شخصیت‌ها به دل مناسبات و فضای اقتصادی ناسالم می‌رود و به سادگی متوجه می‌شود زد و بندهای پشت پرده مناسبات اقتصادی چطور شکل می‌گیرد. دو شخصیت محوری داستان، زن و شوهری تحصیل کرده و جنتلمن هستند که از همان ابتدای کتاب خواننده شیفته و علاقه مند به آن‌ها می‌شود و به زندگی آن‌ها حسادت می‌کند. مزدک و مهفام شخصیت‌های غبطه برانگیزی برای خواننده هستند چون بسیار موفق هستند، اهل کارهای خیر هستند، دغدغه‌های محیط زیستی دارند و در کمپین‌هایی مانند یوز تا ابد شرکت دارند اما به مرور خواننده متوجه جنبه‌های دیگری از شخصیت آن‌ها می‌شود. این شخصیت‌های تحصیل کرده و با پشتکار، پشت صحنه فساد را ساماندهی کرده و چرخ‌های فساد را با علم و دانش خود روغنکاری می‌کنند. داستان از طریق این شخصیت وارد مناسبات اقتصادی می‌شود. مزدک متحد زاده به تازگی شغل خود در «هلدینگ حضرت پور» را از دست داده است. هلدینگی با سرمایه‌گذاری‌های بزرگ در صنعت فولاد، پتروشیمی، نفت و ساختمان‌سازی که حالا حضرت پور مدیر آن فراری شده و در کانادا بهشت فراریان به سر می‌برد. مزدک حالا با از دست دادن شغل خود در این هلدینگ جذب شرکتی به نام «مجتمع گوشت غرب» می‌شود. مجموعه‌ای که در زمینه تولید فراورده‌های گوشتی فعالیت می‌کند. او دلمشغولی های خاصی دارد: علاقه به معاشرت با دختران جوان!

***سینما در خدمت مفسد اقتصادی

در بخش دیگری از داستان مهفام همسر مزدک شاغل در شرکتی به نام «پیمان اندیش پاسارگاد گستر» است. شرکتی که به عنوان پیمانکار پروژه‌های ساختمانی از جاده سازی گرفته تا ساختمان سازی فعال است و رییس آن به نام مهندس فاضل نیز گذرنامه کانادایی دارد و در طول داستان، همکارانش را از طریق واتس اپ و تلگرام هدایت می‌کند. جالب اینکه این شرکت پیمانکاری در حال ساخت پردیس سینمایی دوازده سالنه است و رییس آن فیلم نامه‌ای در دست مطالعه برای ساخت دارد…

***

لاگ‌جری پس از رمان‌های: هیچ وقت نامزد نبودیم، بدون تو غیرممکن بود، حمام ترکی و مجموعه داستان خونه خالی، پنجمین اثر نویسنده است که در بخش خصوصی تولید و عرضه می‌شود. این کتاب با ریتمی تُند و فشرده در 450 صفحه نوشته شده و توسط نشر سخن به بازار عرضه شده است. طرح جلد جالب این کتاب کار سینا روح است.

بخشی از این کتاب را می‌خوانید:

چوب بستنی آغشته به موم هنوز سطح زیادی از بدن مهفام را نپوشانده بود که با صدای جیغ شدیدی مهفام از جایش پرید. صدای جیغ از تخت بغلی می‌آمد. مهفام از پشت پرده، سایه‌های محوی را دید و صدای زنی را شنید که می‌گفت: «مامان جون ساکت باش برات بندازه.»
مهفام تپش قلب گرفته بود از صدای جیغ. صدای ضربان قلبش و ضربه‌هایی را که ماهیچه قلب به سینه‌اش می‌زد انگار می‌شنید. مهفام آهسته و با خنده به دختر اپیلاسیون‌کار گفت: «اون طرف پرده دارن به کسی تجاوز می‌کنن؟»
دختر نگاهی کرد و سپس با صدایی آهسته در گوش مهفام گفت: «دختره ده سالش نشده. مادره آوردهتش اپیلاسیون. معلومه بچه وحشت می‌کنه و شما هم فکر می‌کنی داستانِ تجاوزه!»
و سپس اضافه کرد: «من که زن سی سالهم هر وقت می‌خوام بخوابم روی این تخت انگار سه قلو می‌خوام زایمان کنم جیغ می‌زنم. این بچه که جای خود داره!»

منبع: کافه سینما ـ 30 دی 99

نوشته قبلی

نیویورکی های ناشناخته پشت فیلم آقازاده حاتمی کیا + توضیحات

نوشته‌ی بعدی

اختصاص هزینه های ارزی برای نمایش زنان بی حجاب

نوشته‌ی بعدی

اختصاص هزینه های ارزی برای نمایش زنان بی حجاب

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینما پلاس

این سایت بر اساس طراحی گرافیکی اختصاصی برنامه نویسی شده و تمامی بخش های آن مشمول قانون کُپی رایت می باشد. کُپی برداری از بخش های اختصاصی سایت و مشابه سازی آن، برای صاحبان این سایت حق شکایت و پیگیری در مراجع قضایی را ایجاد خواهد کرد.

  • در جریان
  • دیدگاه‌ها
  • آخرین

طوبی و خاطرخواه‌هایش!

۱۴۰۳-۰۵-۲۷

سریال طوبی؛حکایت‌ مستربین در بغداد  

۱۴۰۳-۰۶-۱۰

طوبی و خاطرخواه‌هایش!

30

الگوهای فیلمفارسی در سریال طوبی

18

نماوا اقدام به خودکشی رسانه‌ای کرده است؟

۱۴۰۴-۰۳-۱۲

زندگی برادران خیامی مستند شد

۱۴۰۴-۰۳-۰۷

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

Smiley face Smiley face Smiley face Smiley face

  • درباره
  • تبلیغات
  • سیاست و حریم خصوصی
  • تماس

تمام حقوق این سایت متعلق به سینما مثبت می باشد . طراحی شده توسط مدیا پلاس

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

تمام حقوق این سایت متعلق به سینما مثبت می باشد . طراحی شده توسط مدیا پلاس