سینما مثبت: چهاردهمین جشنواره فیلم مستند حقیقت عصر روز چهارشنبه با برگزاری اختتامیه به کار خود پایان داد. جایزه بهترین فیلم این جشنواره به فیلم جاهای خالی پُر شود ساخته عطیه زارعآرندی اهداء شد. فیلمی که تماشای آن حکایت از آن دارد که اگر بهترین فیلم جشنواره مستند این اثر بوده باشد، باید به حال و روز سینمای مستند ایران افسوس خورد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری ـ تحلیلی سینما مثبت، فیلم جاهای خالی پُر شود به تهیه کنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تولید شده و این مرکز به تاسی از بنیاد سینمایی فارابی که زمانی خودش جشنواره فیلم فجر را برگزار می کرد و بهترین جوایز را به آثار تولید شده توسط خودش می داد، در این جشنواره نیز جوایز بهترین آثار را به تولیدات خودش اهداء کرده است.
جاهای خالی پُر شود فیلمی با موضوع تاثیر طلاق والدین بر فرزندان است و ساختاری تجربی دارد. چیزی شبیه به فیلم هایی که خانواده داوود نژاد زمانی با حضور اعضای خانواده خودشان و درباره مسائل خودشان تولید می کردند. عطیه زارع در این فیلم قصه دختری 10 ساله را روایت می کند که گویا خواهر زاده اش است. نام این دختر ملینا است. ملینا پس از جدایی پدر و مادرش حالا با مادر بزرگ مادری زندگی می کند. او در آستانه رسیدن به سن بلوغ است و به زودی باید در دادگاه حاضر شده تا تعیین کند تمایل دارد با پدرش زندگی کند یا مادرش اما هیچ کدام از والدین تمایلی به پذیرش مسوولیت او تا امروز نداشته اند.
فیلم ایده خوبی دارد. کارگردان برای ساخت فیلمی مستند به سراغ سوژه ای پیچیده نرفته و مسائلی که خانواده اش به آن مبتلا هستند را دستمایه قرار داده است. بخش های زیادی از فیلم با دوربین موبایل ضبط شده و مکان اصلی روایت فیلم، خانه پدر بزرگ ملینا است.
فیلم با یک مقدمه بسیار طولانی آغاز می شود و زمان زیادی طول می کشد تا وارد داستان اصلی شده و متوجه بشویم قصه چیست؟ حدودا بیست دقیقه ابتدایی فیلم هم در خانه پدر بزرگ ملینا است و از آن پس فیلم به صورت محدود وارد فضاهای شهری اصفهان و نمایش محدود برخی فضاها می شود. در کنار روایت قصه ملینا که احتمالا در دوره ای طولانی ثبت و ضبط شده، روزمرگی های یک خانواده تیپیکال ایرانی هم روایت می شود. از علاقه آن ها به لایوهای صدف بیوتی تا سریال های ماهواره ای و نماز خواندن و تصمیم برای سفر به ترکیه، اجرای پانتومیم و… مقداری شعارهای فمینیستی هم چاشنی فیلم است؛ مثلا جایی که پدر ملینا حاضر نمی شود برای دخترش گذرنامه بگیرد تا او با خانواده عازم سفر خارج از کشور شود.
فیلم یک سکانس بسیار طولانی هم دارد که داخل اتوموبیل عاطفه مادر ملینا ضبط شده است.در مقطعی از فیلم عاطفه که گویا با همسر جدیدش هم دچار چالش شده، در یک خیابان گردی طولانی با ملینا، به سوال های دخترش پاسخ می دهد. از حرف های او متوجه می شویم که علت جدایی او از همسرش این بوده که پدر ملینا استقلال و اراده نداشته اما در فیلم بیان می شود که پدر مجددا ازدواج کرده است! به عبارتی علت و ریشه این جدایی با وجود دیالوگ های بسیار طولانی برای مخاطب پنهان می ماند. این سکانس داخل اتوموبیل یکی از نقاط ضعف فیلم است زیرا مخاطبی که با میلنا همذات پنداری کرده ناگهان در دیالوگ های میان ملینا و مادرش، با یک دختر گودزیلا طور مواجه می شود که بسیار هم وقیح و بی ادب است! مشخصا ملینا در پایان فیلم، مادرش را به کارگردان نشان داده و می گوید: حقشو کف دستش گذاشتم! همین جمله و لحن بد حرف زدن ملینا با مادرش تمام حس مثبتی که از تماشای اشک های مادر ملینا در مخاطب ایجاد شده بود را به ناگهان فرو می ریزاند و حتی در ناخودآگاه به پدر ملینا حق می دهیم که تمایلی به نگهداری از این دختر را نداشته باشد. میلنا مادر بالای سرش نبوده اما مادر بزرگ و پدر بزرگ که داشته. چطور آن ها نتوانسته اند تاثیر تربیتی مثبتی روی ملینا بگذارند؟
فیلم جاهای خالی پُر شود ایده خوبی دارد اما اما جایزه دادن به آن به عنوان بهترین فیلم مستند تنها جشنواره جدی مستند سینمای ایران چند کارکرد منفی دارد. اول اینکه به فیلم سازان جوان مسیری غلط را نشان می دهد که برای ساخت فیلم و موفقیت، بهتر است مسائل خانوادگی خود را روی دایره بریزند و بر اساس آن فیلم بسازند. دیگر اینکه نشان می دهد حتی تولیدات مرکز گسترش که داعیه دار احیای مستند در ایران است چه میزان ضعیف است که این فیلم اثر شاخص آن شده و جایزه می گیرد! نکته دیگر آنکه این نشانی غلط در حالی مقابل چشم فیلم سازان قرار می گیرد که سینمای مستند دراین اوضاع و احوال بیش از هر زمان دیگری باید بازتاب مسائل و مشکلات جامعه باشد و نگاهی متعهد نسبت به جامعه داشته باشد. نگاهی که الزاما نباید صرفا در بیانیه ها و روی تریبون ها محقق شود و باید در فیلم ها نمود پیدا کند.
سلام
نظر شما نه تخصصی و نه منتقدانه است. مگر شما باید تمام عواطف بچهی طلاقی که از سمت والدین طرد شده را درک کنید که چنین توقعی از جواب پایانی ملینا نداشتید؟
اگر مایل به همذاتپنداری صددرصد با سوژه هستید، مستند پرترهی خودتان را شروع کنید و راه را برای مستندسازانی که تلاش بر نشان دادن وضعیت واقعی کودکان بحرانزده دارند، ناهموارتر نکنید.
مدیر سایت: دوست گرامی اگر مطالب یک اثر مستند یا داستانی به شکلی قابل باور عرضه نشود که همذات پنداری مخاطب را به دنبال داشته باشد چه فایده ای دارد؟ من کودکان طلاق زیادی دیده ام البته ملینا می تواند استثنا باشد اما در پایان فیلم نوعی وقاحت در رفتار این کودک است که امکان پذیرش او از سوی من مخاطب را سخت می کند ضمن اینکه فیلم مستند بوده و می شد این بخش را اصلاح یا حذف کرد.
سلام چرا فیلم برای مردم در دسترس نیست که مردم هم ببینند و بتونن قضاوت کنند بنظرم بهترین قاضی مردم هستند تراخدا فیلم را برای مردم هم اکران کنید
ایرادی پیش نمیآید اگر شما که انگار زندگی ساده و همهفهمی را از سر گذراندهاید، همذاتپنداری نکنید. یکی از دوستانم که تجربهای مشابه داشت، اشکهایش بند نمی آمد. ضمن اینکه یکی از رسالتهای سینمای مستند، فراهم کردن بستری برای تجربهی زندگیهای متفاوت است. اگر اندکی آشنا باشید، متوجه میشوید که چنین توقعی بیجاست.
درمورد ملینا، این قضاوت شخصی شماست اما اینکه خودتان را در جایگاه قاضی قرار دهید و برای کودکی که چنین ناملایماتی را پشت سر گذاشته، حکم صادر کنید، تعصبات کورکورانه شما را میرساند.
پیشنهاد میکنم با کودکان آسیب دیده همنشینی و مراوده داشته باشید تا از خشم نهفته آنها آگاه شوید. خشمی که به خوبی در فیلم نمایان شده و تحسین برانگیز است.
مدیر سایت: افراد ممکن است برداشت های متفاوتی از یک اثر هنری داشته باشند. اتفاقا من زندگی ساده ای نداشته ام و کمابیش از چنین مشکلاتی آگاه و در بطن آن هستم اما فیلم به نظر بنده با مخاطب خود صادق نیست. فیلمساز طرف خواهرش است و آشکارا جانبدارانه به موضوع نگاه می کند. چطور مردی که به گفته مادر فیلم توانایی اداره زندگی نداشته دوباره ازدواج کرده اما همین مادر در زندگی خود دوباره با مشکل مواجه شده؟
این کودک آسیب دیده به نظر نمی رسد. یک جوری از شدت توجه زیاد لوس شده