سینما مثبت: در اولین روز از برگزاری جشنواره فیلم فجر، فیلم های سه کام حبس ساخته سامان سالور، قصیده گاو سفید ساخته بهتاش صناعی ها و عامه پسند ساخته سهیل بیدقی در سالن رسانه های گروهی جشنواره به نمایش درآمد.
در فیلم سه كام حبس صداي گريه و جيغ نوزاد در تمامي سكانسهاي مهم بيننده را آزار مي دهد.اين شلوغ كردن صحنه با صداي جيغ و گريه بچه به شكل عذاب آوري بيننده را كلافه مي كند. از دست رفتن چندين باره مواد مخدر و تكرار، در جا زدن فيلم است و فيلم حرفي براي گفتن ندارد.
فیلم سامان سالور امروز واقعا سه كام حبس در ما ايجاد كرد بابت اينكه واقعا چطور مي شود كه يك كارگردان شش سال كار نكند و بعد بدون قصه و فيلمنامه وارد صحنه شود. نماد بازي سكانس آخر فيلم چه ربطي به مابقي ساختار فيلم دارد؟ زني كه در جريان سخت اقتصادي زندگي،همپاي شوهرش است كه با يك اتفاق متوجه مي شود. شوهر مواد فروش است، به يكباره هم پرستار بزهكاري وارد قصه مي شود تا قهرمان شود و كل شعار فيلم را هم اين پرستارِ نچسب به قصه با ديالوگ مي گويد؛ آن هم به ناشيانه ترين شيوه فيلمنامه نويسي.
قصه فيلم در چند روز رخ مي دهد و همين اشل چند روزه ذهنيت بيننده را به شكلي پيش مي برد كه اتفاق هاي چكشي و مهم را ببيند اما صرفا تكرار يك گونه اتفاقهاي بد كه گرفتاري زن قصه را نمايش مي دهد.
در این فیلم پريناز ايزديار بازي مهمي ارائه نمي دهد و البته كه از محسن تنابنده هم بازی خوبی دیده نمی شود. سكانس مهم زن پرستار در خانه اش و جريان بيماري اش بسيار عجولانه و از هر نظر ناشيانه است. جالبتر اينكه اكثر عوامل فيلم از بهترين هاي سينما هستند؛ مسعودسلامي و تداوم پلاستيك اين حجم پلانها؟! آيا اين همان تنابنده هفت دقيقه تا پاييز و يا فراري است؟
اين فيلم بر خلاف ادعاي كارگردانش كه تاثير گذاری بر روي مصرف كنندگان مواد يا فروشندگان دارد، اصلا چنين كاركردي ندارد، تمامي نماد بازي ها ازجمله عروسك و مواد و موتور و پرايد و تصادف و سرطان، نه تنها دستمالي شده بلكه به شكل بدي هم اجرا شده است.
قصیده گاو سفید ساخته بهتاش صناعی ها بازي ها نسبتا خوب است و تمركز كارگردان به قدري روي جزئيات زياد است كه به وضعيت رئاليته فيلم آسيب مي رساند. از طرفي مهمترين جريان فيلم از نظر قانوني اشكال داشته و ماستمالي مي شود. چطور مي شود قاضي صدور حكم اعدام، همسر اعدام شده را نديده باشد؛ آن هم با اينهمه دادگاه و پاسگاه بازي كه در لايه زيرين فيلم موجود است؟!
به همين دليل اگزجره ها زياد است. اگر دختر بچه فيلم كر و لال نبود مي شد فیلم ها را دید؟! همه چيز از خود لوكيشن گرفته حتي تا فندك در دست خيلي چيده شده و مصنوعي است. ديالوگ ها همه بالای شهر است و لوكيشنها سه را آذري به پايين، البته با اثاث كشي در فيلم این موضوع حل می شود.
سوژه مهم فيلم كه بسيار جذاب و تم خوبي دارد، درگير ريتم كُند و سكانسهاي اضافي مي شود. اشكال هاي منطقي، فيلم را آزار مي دهد، براي فرار از شخصيت پردازي كاراكترها تنها شده اند. از طرفي اين بستر تنهايي، منطقي نيست و فرار از شخصيت پردازي تلقی می شود.البته دكوپاژ هاي گاها طلايي در فيلم ديده مي شود. فيلم به شكل عجيبي در چند پلان سورئال هم روایت می شود که نشانه عدم شناخت فيلمساز از ژانر است. بستر آرام فيلم مي توانست از نقاط مثبت آن باشد، اما تكرارها و ريتم كُند، فيلم را از سوژه خوبش جدا مي كند. البته کلیت فیلم فيلم محترم و شخصيت ها شريف هستند.جذابيت ديگر فيلم كه مي توانست فيلم را به انحطاط بكشاند، غير سياسي بودن آن و رويداد دراماتيكي است كه بر اثر يك باگ قانوني شکل می گیرد. باگی كه تعريف همه جايي و هر مكاني دارد. نكته مثبت فيلم این است که كارگردان جو زده سوژه اگزوتيك آن نمي شود و فيلم، فيلم است نه بيانيه. البته صدا گذاري در رفع عيوب كارگرداني، آزار دهنده است.
عامه پسند ساخته سهیل بیدقی نشان می دهد کارگردان نه تنها فمنيست را نمي شناسد بلكه تقابل سنت و مدرنيته را هم نمي داند. کارگردان شخصيت فيلمش را برده در شهرستان تقريبا بدون هويت تاريخي كه همه سنتي هستند ولي دانشگاه هم دارد و شهر است و زن را درگير خاله زنك بازي هاي افراد شهر مي مي كند تا فيلم فمنيستی شود. يك تناقض كاملا مضحك!
داستان از جایی آغاز می شود که زني در پي طلاق به زادگاه خود برگشته و در بخشهاي مختلف مصائب راه اندازی كافه و زندگي جدي و مشكلاتي كه در اين شهر كوچك با آن روبروست، به دنبال هویت مستقل خود می گردد. اين فيلم به ظاهر ساده به شكل چند بعدي كارگرداني شده است. البته بيشتر تدوين فيلم را نجات داده ولي كمابيش در دكوپاژها هم نگاه غير خطي وجود داشته است. حجم ديالوگ گويي گوش بيننده را مي جود و تكرار معتمدآريا با پيژامه چشم ها را!! همه ي مردها از پشت ديده مي شوند به جز مرد اصلي فيلم كه ترنس سكسچوال است!!! باران كوثري مانند برخي فيلمهايش باز بيش از حد اگزجره بازي مي كند و گويي در یک تئاتر لاله زاري حاضر شده است.