سینما پلاس: رمان لاگجری قصد دارد زوایایی از نیمه تاریک بخش سیاه و فاسد اقتصاد ایران را روشن کند و گرچه نویسنده در ابتدای کتاب تاکید کرده که رویدادها و ماجراها تخیلی هستند و هرگونه شباهتی کاملا تصادفی است اما نوشتن کتاب برپایه تحقیقاتی انجام گرفته و مضامین مطرح شده در آن منعکس کننده واقعیت شرایط حاکم بر اقصتاد ایران است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری – تحلیلی سینما مثبت به نقل از وب سایت وینش،داستان لاگجری حکایت یک زوج جوان با نامهای مهفام و مزدک است. ابتدای کتاب با یک داستان درباره یکی از محلات حاشیهنشین تهران و موشهای عجیبش شروع و پس از آن داستان اصلی با فاصله زمانی سه سال بعد آغاز میشود. مزدک و مهفام دوزوج بلندپرواز و جاه طلبی هستند که هر یک در شغل خود به موفقیتهایی رسیدهاند، موفقیتهایی که امکان یک زندگی لوکس در تهران و سفرهای متعدد خارجی برایشان فراهم کرده. خیلی زود متوجه میشویم زوج جوان که هشت سالی از ازدواجشان گذشته است با وجود ظاهر عاشقانه و صمیمانه زندگیشان در روابط شخصی و خصوصی دارای مشکلاتی هستند.مهفام که به قول همسرش آنقدر جراحی پلاستیک انجام داده که از حالت نیچر درآمده، حالا در شرکتی که مشغول به کار است به جایگاه مهمی رسیده، آنقدر که مدیر شرکت در این روزهای پایانی سال که خودش ناچار شده پیش خانوادهاش به کانادا برود، مسئولیت ماموریت مهمی را به او سپرده؛ ارسال هدایای نوروزی برای تعدادی از مشتریان شرکت. در ادامه داستان است که متوجه میشویم این مشتریان شرکت هرکدام چهرههای صاحب نفوذی هستند که میتوانند قراردادها و مناقصات فراوانی در سال آینده برای شرکت آقای فاضل جور کنند. کاری که همه ساله به همین شکل انجام میشود و شرکت با واگذار کردن انجام این قراردادها به پیمانکارها مبلغ هنگفتی بدون انجام هیچ کاری به دست میآورد.
مزدک اما به تازگی شغل قبلیاش را از دست داده، شغلی در یک موسسه که مدیرش با پولهای فراوان آن به کانادا رفته و مزدک گرچه توانسته خودش را از این ماجرا بیرون بکشد اما همچنان نگران عواقب یا دردسرهای پیگیریهای قانونی ماجرا هست. مزد اکنون توانسته با سفارش یکی از دوستان کاری در یک شرکت تولید و توزیع گوشت پیدا کند. شغلی که گرچه چندان باب طبعش نیست ولی با توجه به پروندهای که داشته فعلا مدتی از فضاهای قبلی دور میکند و حقوق مناسبی هم دارد. گرچه مزدک درنهایت احتیاج چندانی به این حقوق ندارد و بیشتر برای اینکه در مقابل کار و تلاش روزانه همسرش و درآمدی که به دست میآورد احساس کمبود و سرافکندگی نکند به این تن داده که هرروز دهها کیلومتر برای رفتن به محل کار جدیدش که در اتوبان تهران کرج است رانندگی کند.
حوادث کاری مفهام و مزدک به طور موازی در داستان به پیش میروند و آرام آرام ما را متوجه میکنند که هردوی این افراد در شبکههایی کار میکنند که مافیاهای اقتصادی را تشکیل میدهند و با استفاده از رانت یا روابط و رشوه چگونه درآمدهای کلانی نصیب خود میکنند. مزدک و مهفام البته از این ماجراها بیخبر نیستند، خود آنها بخش مهمی از پول و موقعیت خود را از طریق ریسک کردن و وارد شدن به این دایرهها به دست آوردهاند و اکنون نیز در جستجوی موقعیتهایی برای دستیابی به موفقیت بیشتر هستند.
با پیشرفت داستان با جزئیات بیشتری از کار این باندهای اقتصادی آشنا میشویم، از ارتباطات پشت پرده تا معاملات از طریق کشور ترکیه، پولشویی و ماجرای کالاهایی که هراز چندگاهی بازار مصرف را به قبضه درمیآورند. در این میان مزدک نیز که از سردی و یکنواختی روابط زناشویی خود ناراحت است، از فرصتهای پیش آمده برای لذات شخصی خود استفاده میکند.
در طی داستان تاحدودی با پیشینه دو شخصیت اصلی آشنا میشویم، این آشنایی گرچه خیلی عمیق نیست اما اطلاعاتی درباره زندگی گذشته هردونفر به ما میدهد.
عنوان رمان تاکیدی است بر افرادی که تمام زندگی و آررویشان رسیدن به یک زندگی لاگجری است، کلمهای که چندین بار در طی داستان از زبان افراد مختلفی به شکل لاکچری به زبان آورده میشود و هربار مزدک آن را تصحیح میکند: لاگجری.
رمان لاگجری قصد دارد زوایایی از نیمه تاریک بخش سیاه و فاسد اقتصاد ایران را روشن کند و گرچه نویسنده در ابتدای کتاب تاکید کرده که رویدادها و ماجراها تخیلی هستند و هرگونه شباهتی کاملا تصادفی است اما نوشتن کتاب برپایه تحقیقاتی انجام گرفته و مضامین مطرح شده در آن منعکس کننده واقعیت شرایط حاکم بر اقصتاد ایران است.
این رمان پرحجم توسط رضا استادی نوشته شده و نشر سخن آن را به چاپ رسانده است.