سینما مثبت: نمایش سه فیلم شبی که ماه کامل شد، مسخره باز و یلدا با واکنش های مختلفی در جشنواره مواجه شده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری ـ تحلیلی سینما مثبت، شبی که ماه کامل شد ساخته نرگس آبیار داستان ماجرای واقعی زن برادر و خانواده برادر عبدالمالک ریگی است با بازی بسیار خوب النازشاکردوست و هوتن شکیبا و تمام بازیگرانش. فیلمی کامل و خوب تاثیر گذار و تکان دهنده. اما کاملا دوربین روی دوش! فیلمی که تمام صحنه پردازی هایش عالی است و امکاناتش به ظاهر کامل و خوب، فیلمنامه درجه یک و واقعا عالی و تیم حرفه ای دارد اما تکنیک دوربین روی دوش در این فیلم گاها در سکانسای ملتهب می توانست کاربرد مفهومی داشته باشد نه در کل فیلم. موضوع بسیار مهمی که فیلم به این بزرگی را می تواند تحت تاثیر بگذارد، لرزش اضافی و سرتاسری در تمام چندین هزار پلان این فیلم است که تماشاگر را به ستوه می آورد. به عنوان یک مخاطب فیلم را دوست دارم. به دلیل شکوه و بزرگی سوژه و فیلمنامه و صحنه پردازی اما چرا کارگردان دو ساعت و بیست دقیقه دوربینش را لرزاند تا من فیلم به این زیبایی را بهتر نبینم؟!! مطمئنم فیلمساز قبل از شروع فیلم ترسیده که نتواند ریتم را دربیاورد و حفظ کند و مانیفیست دوربینش را لرزش و تکان در نظر گرفته تا التهاب را بتواند انتقال دهد اما حیف که باورش نشده که دکوپاژ و زوایای دوربین و صحنه پردازی هایش عالی است و نباید عجله می کرد و لرزش را راه فرار نمی گذاشت. نرگس آبیار به تنهایی جور تمام فیلمسازان امسال را کشید اما باور نکرد که عالی است و دوربین را آنقدر لرزاند که خیلی ها را طلبکار کرد!
طلا ساخته پرویز شهبازی فیلم خوبی نیست و سازنده آن درجا زده است. ما اصلا اشتباه کردیم که نفس عمیق و دربند شما که فیلم های خوبی بود را دوست داشتیم! رفتار و آوانس های خفن و عجیب نقشی که نگارجواهریان به دوست پسر خود می دهد چیست؟ کجای افراد فیلم شخصیت است؟ یُبس بودن یعنی جذابیتی که طرف مقابل همه دار و ندار و روح روان و پدر و زندگی و اموالش را به طرف مقابل بدهد؟ اسم این عشق است؟ اگر فیلم انتقاد به وضعیت جوانان است پس چرا آخرین پلان فیلم نمایش رونق آنهاست؟ کجای این فیلم و کارگردانی پرویز شهبازی قابل جمع است؟
مسخره باز ساخته همایون غنی زاده مثل تئاتر هایی که کار کرده، فیلم خوبی در ژانر خودش است و در سینمای ما عالی است. کل فیلم در یک آرایشگاه، با نوعی فانتزی و طنازی در همه ابعاد که به ظاهر تئاتری و به یک سینمای واقعی تبدیل کرده. اما برخی نوستالژی با فیلمهای مورد علاقه ی فیلمساز و حضور پر رنگ این فیلمها به بهانه علاقه مندی شخصیت اصلی قصه به سینما فیلم را از یک فیلم تمام عیار خارج کرده. اما تجربه بسیار ارزنده است و برای بیننده لحظات خوبی ایجاد می کند.
فیلم یلدا ساخته مسعود بخشی فیلمی است که ٩٠ درصد آن پشت صحنه و خود یک برنامه تلوزیونی در خصوص عفو یک دختر قاتل است. فکرش را بکنید برنامه تلوزیونی شبیه ماه عسل را به همراه پشت صحنه آن تماشا می کنید، ولی روی پرده ی سینما! اما این ظاهر ماجرا است، فیلمی که کنایه های خاصی به نظام سرمایه، اسپانسر های تلوزیونی و حضور سلبریتی ها در این شکل برنامه ها و از طرفی سوژه شدن افراد گرفتار قانون و اعدامی و ولی دم و خانواده ی مجرم و گرفتاری و بدبختی افراد جامعه و پول و فقر و مرد مسن سرمایه دار و عقد کردن دختر کم سن فلک زده و قتل اتفاقی و اختیار قانون در دستان ولی دم و استفاده بنگاه های سرمایه داری تبلیغ شونده در این برنامه های تلویزیونی را یکجا روایت می کند. موضوعاتی به شدت تاثیر گذار و فرا گیر در رسانه های کشور که دستمایه لایه دوم فیلم است و مهم تر از همه مرد قانون (مامور اجرای احکام) که پرونده و خودکار و استامپ به دست در جلوی دوربین های پخش زنده تلوزیونی که به شدت تحت کنترل ناظران است اما منتظر بخشش مجرم از طرف یک همنوع دیگر با همان دز و درجه اشتباهات و احساسات آدمی و چشم انتظاری میلیونها بیننده تلوزیونی، لایه ی دیگر فیلم است. اما پشت پرده این فیلم سینمایی حضور بالای بیست نفر کمپانی و سرمایه گذار خارجی است!!!