دوشنبه, خرداد ۱۹, ۱۴۰۴
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • صفحه اصلی
  • خبر
  • گزارش
  • مصاحبه
  • یادداشت
  • کتاب
  • نمایش خانگی
  • تلویزیون
  • فرهنگ و جامعه
  • سینما پلاسی ها
  • مالتی مدیا
    • فیلم
    • عکس
  • فیلم فجر
    • جشنواره چهل و سوم فیلم فجر
    • جشنواره چهل و دوم فیلم فجر
    • جشنواره چهل و یکم فیلم فجر
    • جشنواره چهلم فیلم فجر
    • جشنواره سی و نهم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هشتم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هفتم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هفتم فیلم فجر – بین الملل
    • جشنواره سی و ششم فیلم فجر
    • جشنواره سی و پنجم فیلم فجر
    • جشنواره سی و چهارم فیلم فجر
  • آپارات
  • آموزش
  • رضا استادی
  • صفحه اصلی
  • خبر
  • گزارش
  • مصاحبه
  • یادداشت
  • کتاب
  • نمایش خانگی
  • تلویزیون
  • فرهنگ و جامعه
  • سینما پلاسی ها
  • مالتی مدیا
    • فیلم
    • عکس
  • فیلم فجر
    • جشنواره چهل و سوم فیلم فجر
    • جشنواره چهل و دوم فیلم فجر
    • جشنواره چهل و یکم فیلم فجر
    • جشنواره چهلم فیلم فجر
    • جشنواره سی و نهم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هشتم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هفتم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هفتم فیلم فجر – بین الملل
    • جشنواره سی و ششم فیلم فجر
    • جشنواره سی و پنجم فیلم فجر
    • جشنواره سی و چهارم فیلم فجر
  • آپارات
  • آموزش
  • رضا استادی
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
سینما پلاس
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
صفحه اصلی خبر

نگران نباش فردین خان، ما پیروز شدیم

۱۳۹۷-۰۳-۰۶
Reading Time: 1 min read
0

سینما مثبت ـ سید ضیاءالدین دری: پیکر فردین بزرگ هنوز در سردخانه بیمارستان بود ، عصر روز پس از حادثه ، همه همکاران و رفقا در خانه اش جمع شده بودند. ناصر ملک مطیعی می گریست و با دست گاه روی زانو و گاه به پیشانی میزد و میگفت: رفیقم رفت، همه جا کنار هم بودیم، همیشه با هم بودیم، حالا چکار کنم؟ نمیدونم؟

ناصر خان هجده سال بدون فردین به زندگی دردناک تری ادامه داد و تنهاتر از همیشه ماند و عشقش به آن بود که گاه به خیابان هما در بلوار کشاورز برود و ساختمان دفتر رفقیش را نگاه کند. آنچه از او می‏دیدیم نیمی از او بود چون آن نیمه دیگر را به خاک سپرده بود . اما همین نیمه دلشکسته و مغموم در این هجده سال مدام پوست می انداخت و متحول میشد! او این تحول شگرف را بی آن که بداند به نسل حاضر آموزش می‏داد. تواضع ویژه و افتادگی خاص پهلوانان باستان در هیبت بزرگش به وضوح قابل مشاهده بود. کسی خنده او را ندید اما سیل اشکهایش در هر مراسم ِمردمی به بهانه شوق تحسین و تقدیر جاری بود و خود را کوچک همه معرفی می‏کرد ! ستاره‏ای دست نیافتنی که در این سال‏های سخت در دسترس همه بود و هیچ دعوتی را رَد نمیکرد.

 

چه می‏خواستند از ناصر؟ در هر محفل از عظمتش سخن می‏گفتند اما او فکر میکرد این تمجید کنندگان ‌در روزها و سالهایی که هنوز سرشار از انرژی بود کجا بودند؟ چرا آن زمان سراغ او و رفیقش را نمی‌گرفتند؟ در آن محافلِ تقدیر ناصر جز به این موضوع نمی‌اندیشید و ابراز احساسات بی شائبه حضار -مردم خالص – او را به گریستن وامیداشت ،برایش مهم نبود که معدودی هم در همان لحظات به بهانه او خودشان را تبلیغ میکردند. ناصر در در کمال خلوص مقابل دوربین ها اشکهایش را برای تاریخ و نسلهای آینده، ثبت میکرد تا بدانند آنچه طی چهل سال بر او و رفیقش و همکاران دیگرش تحمیل کردند ، در تاریخ هنر هیچ کشوری با هر آیین و مذهبی با هر گونه حکومتی سابقه نداشته است.

 

فردین از خدا خواسته بود ماه محرم برود

شاید کمتر کسی بداند که شادروان فردین از خدا خواسته بود که سفرش به آن دنیا در ماه محرم واقع شود ! و خدایش اجابت کرد و امروز ناصر دوست داشتنی در جمعه شب ِماه مبارک رمضان بسوی خالق خود پر کشید! باشد تا آن پیشانی کَبَره بسته ها ، شلاق زن های حَد شرعی ، آن کاتولیک تر از پاپ ها، سر های فرو برده در گریبانشان را با شرم برون آورند و مشاهده کنند که تنها خداست که حق داوری دارد و چنانچه بخواهد به بندگانش عزت می بخشد، و تماشا کنند که پیکر ناصر ملک مطیعی چگونه بر شانه های ملت قدرشناس پرواز خواهد کرد تا به تاریخ به پیوندد و البته که برای رفیقش گفتنی ها دارد.

 

گزارش ملک مطیعی به فردین

روح آقای سینما منتظر خوشامدگویی به یل ِسینمای ایران است و ناصر گزارش هجده سال فراغ را این گونه برایش شرح خواهد داد: «فردین جان! هیچ اتفاقی نیفتاد. فقط یک فیلم بازی کردم که نشد مردم خوب ببینند. اما خبر خوب آنکه اوضاع به گونه ای چرخید که در محافل مردمی حاضر میشدم و همراه با ذکر خیر و یاد تو مورد تمجید و تحسین مردم قرار می گرفتم. سینمای ایران هنوز نیمه جان است و ثلث مخاطب دوران ما را ندارد ،بلیط هر سال گرانتر میشود. نگران نباش ما پیروز شدیم چون معدود فیلمهایی که کمی فروش دارند در مسیر همان سینمایی هستند که ما کار میکردیم. این مصداق حقانیت ما نیست؟

برچسب ها: ناصر ملک مطیعی،فردین،سید ضیاءالدین دری،سینماپلاس،سینمامثبت،پلاس
نوشته قبلی

برنامه ریزی غلط سیما برای «رمضان 97»

نوشته‌ی بعدی

در آنگولا هم برای سینما اینطوری تصمیم نمی گیرند

نوشته‌ی بعدی

در آنگولا هم برای سینما اینطوری تصمیم نمی گیرند

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینما پلاس

این سایت بر اساس طراحی گرافیکی اختصاصی برنامه نویسی شده و تمامی بخش های آن مشمول قانون کُپی رایت می باشد. کُپی برداری از بخش های اختصاصی سایت و مشابه سازی آن، برای صاحبان این سایت حق شکایت و پیگیری در مراجع قضایی را ایجاد خواهد کرد.

  • در جریان
  • دیدگاه‌ها
  • آخرین

طوبی و خاطرخواه‌هایش!

۱۴۰۳-۰۵-۲۷

سریال طوبی؛حکایت‌ مستربین در بغداد  

۱۴۰۳-۰۶-۱۰

طوبی و خاطرخواه‌هایش!

30

الگوهای فیلمفارسی در سریال طوبی

18

آقای سازمان سینمایی! برنامه راهبردی‌اتان محرمانه شد؟

۱۴۰۴-۰۳-۱۷

نماوا اقدام به خودکشی رسانه‌ای کرده است؟

۱۴۰۴-۰۳-۱۲

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

Smiley face Smiley face Smiley face Smiley face

  • درباره
  • تبلیغات
  • سیاست و حریم خصوصی
  • تماس

تمام حقوق این سایت متعلق به سینما مثبت می باشد . طراحی شده توسط مدیا پلاس

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

تمام حقوق این سایت متعلق به سینما مثبت می باشد . طراحی شده توسط مدیا پلاس