من عضو انجمن بازيگران شدم ولي متأسفانه هنوز عضو وابسته هستم. هر گروهي که آمدند درخواست دادم. از من براي شرکت در مجامع دعوت مي شود، من حق رأي دارم ولي حق کانديدا شدن ندارم، اما عده اي از بازيگران که هنوز بازيگر نشده اند عضو پيوسته شده اند. اين ابهام هم براي خودم و هم براي مردم اين سئوال پيش آمده که چرا؟
سینماپلاس: مهوش وقاری از جمله بازیگران زن کم حاشیه سینما و تلویزیون است. او که بازی در سینما را از دهه شصت و بازی در یک فیلم آوانگارد به نام «نار و نی» آغاز کرده است در سالهای اخیر بیشتر درگیر بازی در کمدیهای تجاری نظیر «پسر آدم دختر حوا»، «نیش زنبور» و «پوست موز» بوده است. این بازیگر که همسر محسن قاضی مرادی است در گفتگو با «رسالت» درباره برخی دیدگاههای هنری خود صحبت کرده است. به گزارش سینماپلاس وقاری بی رابطه بودنش در سینما را دلیل کم کاری سالهای اخیرش دانسته و گلایه هایی را هم داشته از انجمن بازیگران خانه سینما. متن کامل گفتگوی او را در ادامه می خوانید:
مادر بودن سخت است يا بازيگري؟
مادر نيستم؛ ولي فکر مي کنم هر دو سخت باشد. هر دو کار جمعي است و نگراني هاي خودش را دارد.
چرا اين قدر کم کار شده ايد؟
اين سئوالي است که هم همکاران شما و هم مردم عادي از من مي پرسند. علت اين کم کاري را خودم هم نمي دانم. هميشه تلاش کرده ام در نقشي که به من واگذار مي شود بهترين باشم ولي متأسفانه براي خودم هم عجيب است که چرا کار خوبي به من پيشنهاد نمي شود و اگر هم پيشنهاد مي شود بار و ارزش هنري ندارد و مجبور به رد کردن آن مي شوم.
قبل از اينکه وارد حرفه بازيگري شويد ديد شما نسبت به اين حرفه چه گونه بوده و بعد از اينکه وارد کار شديد و جزئي از اين حرفه محسوب شديد آيا ديدي که داشتيد تغيير کرد؟
زماني که وارد اين حرفه شدم سنم کم بود. قبل از انقلاب به خاطر نوع برداشتي که از بازي خانم ها وجود داشت وحشتي داشتم. تئاتر را تجربه کردم، به من مي گفتند دنياي تصوير يک دنياي ديگر است اما من انگيزه اي براي ورود نداشتم. بعد از انقلاب که وارد کار تصويري شدم اواخر سال 61 بود که ديدم اين کار هيچ وحشتي ندارد. هر کسي مي تواند با اراده خودش بازي کند. هميشه سعي کردم به بهترين نحو بازي کنم و در حاشيه نباشم، ولي متاسفانه احساس مي کنم آنهايي که حاشيه ساختند، موفق بودند. بدون هيچ پارتي کار کردم، ولي متأسفانه حس مي کنم به آن جايگاهي که مي خواستم نرسيدم.
به عنوان يک بازيگر سريال هاي تلويزيوني چگونه تلاش مي کنيد تا به آسيب تکرار شدن در شخصيت ها که از آسيب هاي رايج بازيگران است دچار نشويد؟
تلاش کردن من مثمر ثمر نبوده، دلم خواسته که متفاوت باشم ولي کاري متفاوت تا به حال به من پيشنهاد نشده، هميشه نقش يک مادر مهربان را داشته ام. دلم خواسته نشان بدهم توانايي کارهاي ديگري را دارم ولي متأسفانه پيشنهاد متفاوتي نداشتم.
از نظر شما چه ظرافت هايي در اخلاق يک بازيگر وجود دارد تا مردمي باشد؟
به نظرم صبور بودن. بايد سعي کنيم به نظرات ديگران اهميت بدهيم. يک بازيگر به خاطر مردم کار مي کند، بخصوص در تلويزيون که مخاطب آن عامه مردم هستند. در درجه اول بايد به نظرشان احترام بگذاريم و آنها را کم هوش فرض نکنيم.
چرا بعضي از بازيگران سعي دارند از مردم فاصله بگيرند و هر کاري بکنند تا نشان دهند که با آنها متفاوت هستند؟
من نمي توانم اين موضوع را درک کنم چون اين طور فکر نکرده ام. همه انسانيم و داراي زندگي معمولي خود هستيم. برايم خيلي جالب است که زندگي بازيگران را به تصوير بکشند، زندگي بازيگران متفاوت نيست. هميشه سعي کردم خودم را تافته جدا بافته ندانم. اگر مردم نباشند ما براي چه کسي بايد بازي کنيم؟
به نظر شما اصلاً بازيگران گزينه هاي مناسبي براي الگوبرداري هستند يا نه؟
اين جور مي گويند، ولي من وقتي خودم را به عنوان يک بيننده فرض مي کنم نه يک بازيگر، و وقتي فکر مي کنم از يک بازيگر الگوبرداري کنم اشتباه ترين کار ممکن است.
آيا شما الگوي مناسبي هستيد؟
از ديدگاه من هر کس الگوي متفاوتي است. شايد کسي يک نفر را به عنوان الگو انتخاب کرده باشد که اين الگو از ديد ما مناسب نباشد. من و امثال من از کجا معلوم راه درست را مي رويم؟ با توجه به اينکه انسان ممکن الخطاست چه تضميني وجود دارد که ما خوب هستيم؟ زماني که انسان در جمع است سعي مي کند بهترين باشد ولي هميشه اعمال انسان تحت کنترل نيست. من سال ها معلم بودم، هميشه سعي کردم خودم را جاي ديگران قرار دهم، اگر قرار باشد همه کارهاي ما الگو باشد ممکن است يک سري از کارهاي ما درست نباشد. آن کسي که الگوبرداري مي کند خودش بايد قدرت تشخيص داشته باشد.
چه توصيه اي به افرادي که به بازيگري علاقه مند هستند داريد؟
آن چيزي که من پيشنهاد مي کنم اين است که اطلاعاتشان را در زمينه کاري خود زياد کنند ولي متأسفانه الآن شاهد اين هستيم کساني که اطلاعات زيادي ندارند، پرکار هستند. کلاس هاي بازيگري هم اکنون يک منبع درآمد شده. در نهايت مي رسيم به «رابطه». ما با کسي رابطه نداريم که الآن کم کار و بيکار شديم. به نظرم اگر تحصيلات مرتبط داشته باشند بهترين راه براي ورود به اين عرصه است.
آيا درخواستي از مسئولين داريد؟
گله اي دارم؛ من عضو انجمن بازيگران شدم ولي متأسفانه هنوز عضو وابسته هستم. هر گروهي که آمدند درخواست دادم. از من براي شرکت در مجامع دعوت مي شود، من حق رأي دارم ولي حق کانديدا شدن ندارم، اما عده اي از بازيگران که هنوز بازيگر نشده اند عضو پيوسته شده اند. اين ابهام هم براي خودم و هم براي مردم اين سئوال پيش آمده که چرا؟
فکر مي کنيد گرايش زياد مردم به سريال هاي مناسبتي چگونه است؟
پخش کارهاي مناسبتي مخصوصاً در ماه هاي رمضان و محرم براي مردم يک عادت شده و اگر نباشند عجيب است، چون زمان مشخصي پخش مي شود و اين کارها ممکن است در زمان ديگري نيز پخش شوند ولي چون در آن زمان مردم برنامه اي دارند و سر ساعت مشخصي در خانه هستند به نظرم اين دليل استقبال مردم از اين کارهاست.
آينده اي که مهوش وقاري به عنوان يک بازيگر براي خود در نظر دارد چگونه است؟
هيچ آينده اي نمي بينم، از نظر فکري به هم ريخته ام، زندگي يک بازيگر از نظر مادي و روحي وابسته به کارش است. به اين فکر مي کنم که درآمدم از کجا تأمين خواهد شد و از نظر روحي هم به هم ريخته شده ام.
تلاش تان براي ماندگاري را چه طور نشان مي دهيد؟
هر کاري به نظر مي رسد انجام دادم، تلاش کردم، اطلاعاتم را زياد کردم، آن چيزي را که مربوط به من بود ارتقا دادم. ديده شدن بستگي به افراد ديگري دارد که ما را به کار دعوت کنند. من سعي خودم را کردم که مردمي باشم، اطلاعاتم را بيشتر کنم، مطالعه داشته باشم. هنوز دوست دارم ياد بگيرم به روز باشم و هميشه سعي ام بر اين بوده که انتظارات يک کارگردان را برآورده کنم ولي وقتي به کاري دعوت نمي شويم مسلماً ماندگار هم نمي شويم و تبديل به يک خاطره کمرنگ براي مردم خواهيم شد.
بازي مي کنيد که به چه چيزي برسيد؟
بازي مي کردم که نقشي در هستي داشته باشم. شايد اثري داشته باشم هر قدر کمرنگ و بي رنگ، ولي الآن احساس مي کنم تمام اينها يک رؤيا بوده و نسبت به همه چيز بدبين شدم.
از حاشيه بودن خوشتان مي آيد؟
نه خوشم نمي آيد. دوست نداشتم نه در حاشيه باشم و نه حاشيه بسازم. هميشه خودم بودم و سعي کردم حاشيه نسازم. الآن آن قدر بلاتکليف هستم که نمي دانم درست بوده يا غلط ، ولي روش زندگي ام اين بوده.
سينماي تجاري را دوست داريد يا سينماي هنري را؟
سينماي هنري را بيشتر دوست دارم ولي اين قدري که سينماي تجاري غالب شده احساس مي کنم بد نبوده در سينماي تجاري کار کنم. شايد از اين طريق ماندگارتر شوم.
از اول با اين هدف وارد اين حرفه شديد که بازيگري را به عنوان يک شغل دنبال کنيد؟
نه، بازيگري عشقم بوده و بيشتر به جنبه هاي هنري آن فکر مي کردم و اينکه آموزش بگيرم و همان را در زندگي ام منتقل کنم. ولي واقعاً اين حرفه را دوست دارم، سعي کردم تمام تلاشم را بکنم تا حسش کنم و جنبه تجاري يا درآمدي اش را نديدم ولي الآن به نظرم اين حرفه براي من يک کار حرفه اي است که از راهش بايد گذران زندگي شود.
فکر مي کنيد کدام کارتان بيشتر در ذهن مردم ماندگار شده است؟
نمي دانم کدام کار، نه به خاطر اينکه اعتماد به نفسم پايين باشد و بدبينانه صحبت کنم. گاهي اوقات يک کار کوچک انجام مي دهيد که آن را با شک و ترديد انتخاب کرده ايد ولي از نظر مردم ماندگار بوده است. از نظر خودم نيز کارهايي بهتر بوده که از آنها خاطرات بهتري داشته ام.
پایان مطلب/