سینما مثبت: دفاع مقدس به عنوان یکی از مقاطع مهم تاریخی کشورمان ظرفیت فراوانی برای ساخت آثار نمایشی جذاب دارد اما متاسفانه برخی نهادهای متولی ساخت فیلم در این حوزه در سیستمهای بسته و فرایندهای انحصاری و اشتباه خود اقدام به تولید آثاری میکنند که در نهایت به «ظلم در حق شهدا» تبدیل میشود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری-تحلیلی سینمامثبت،فیلم سینمایی مجنون ساخته مهدی شاهمحمدی و محصول سازمان اوج که امسال در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر حضور دارد یکی از آثاری است که با وجود هزینه احتمالا چند ده میلیارد تومانی صرف شده برای تولید آن، نه موفق به بازنمایی چهره واقعی شهید زین الدین میشود و نه حتی میتواند اثری متوسط در حوزه سینمای دفاع مقدس تلقی شود. فیلم از نظر استانداردهای بصری در حد و اندازه آثار نمایشی «سیمای خانواده» دهه هفتاد شبکه یک سیما است منتها با بهره گیری از حجم بالایی از امکانات نظامی که مشخص نیست با چه قاعدهای در اختیار کارگردانی جوان و بیسابقه در حوزه فیلمسازی گذاشته شده است؟!
فیلم البته محتوای مناسبی برای تبدیل به اثری درخشان را دارد اما این محتوا در اختیار کارگردانی قرار گرفته که نه جنگ را میشناسد و نه میتواند از نظر روحی و فکری با این مقوله ارتباط برقرار کند. به همین دلیل با کارگردانی،دکوپاژ و تدوین غلط فیلم تبدیل به اثری شده که در بخشهایی شبیه به آثار محمد حسین مهدویان است و در بخشهایی دیگر با آن موسیقی غلیظ و زیاده از حد قرار است آثار حاتمیکیا را تداعی کند اما در نهایت نه این است و نه آن.گویی هر تکه از فیلم را یک نفر ساخته است.
فیلم کولاژی از همه آن چیزی است که احتمالا سفارش دهنده به کارگردان ارائه کرده و او نیز در مقام کارگردانی «خوب و حرف گوش کُن» همه را در فیلم به کار گرفته است که حاصل این وضعیت اثری است که در طول آن شخصیت شهید زین الدین برای مخاطب عام سطحی و غیر کاریزماتیک است.حجم زیادی انفجار و تجهیزات در فیلم وجود دارد اما فیلم با این چیزها ساخته نمیشود بلکه درام و داستان شاکله اصلی فیلم را شکل میدهد که در این اثر فقدان آن به شدت احساس میشود.فیلمساز حتی یک نمای عمومی و از بالا از کلیت جزیره نشان نمیدهد تا درک این فضا برای مخاطب راحتتر باشد. سفارش دهنده احتمالا دلخوش به این است که شهید زین الدین در فیلم فردی نمایش داده شده که مردمی است،فرزندش را دوست دارد، در غیاب همسرش از فرزند مراقبت میکند،به زیر مجموعهاش توجه دارد و… اما در شرایط جنگی نسبت به جان خود بیتوجه است و در وسط میدان جنگ کلاهخود به سر نمیگذارد
سازندگان فیلم گوشه چشمی به آثار ساخته شده در سینمای دفاع مقدس هم داشتهاند اما کلیت مجنون نه حس و حال فیلمهای قدیمی دفاع مقدس مانند سجاده آتش و حماسه مجنون را دارد، نه فضای هور آن مانند هور در آتش عزیزالله حمید نژاد قابل لمس است و نه حتی در بخشهای انفجار پُل و از کار انداختن توپخانه توانسته درصدی از حس و حال فیلم مزرعه پدری – که چنین صحنههایی داشت- را تکرار کند.در بخش از کار انداختن تانکهای عراقی فیلم حتی از سریال «آسمان من» که ده سال قبل در همین سازمان اوج ساخته شد و در بخشی از آن به عملیات خیبر پرداخته شده بود هم عقب است.نقطه اوج فیلم نمایش توقف تانکهای عراقی است که با ترکیبی از صحنههای واقعی و ماکت به صحنهای مضحک تبدیل شده و جلوههای ویژه آن کاملا لو میرود و خوب از آب در نمیآید همچنان که صحنه حسی پریدن در آب نیز به شدت سطحی و ضعیف اجرا میشود.
فیلم حتی در جزئیاتی که در حیطه کار منشی صحنه و دستیار سوم کارگردان است نیز ناموفق است؛مانند تردد چندباره بنز سفید رنگی که بارها دیده میشود.درخصوص بازیها نیز فیلم حرفی برای گفتن ندارد؛ از بازی تصنعی بازیگر نقش همسر زین الدین تا صدای ضعیف و بیحس و حال بازیگر زین الدین و نقشهای فرعی مانند خلبان هلیکوپتر.معدود بازیگران خوب و چهره فیلم نیز در این کلیت آشفته جایی برای بروز و ظهور پیدا نمیکنند.
موسیقی فیلم نیز عنصر لطمه زننده دیگری است که بیش از حد به کار گرفته شده و بار تشدید حسی صحنههای فیلم روی دوش آن است و این موسیقی اغراق شد و پُرحجم تیرخلاص را به فیلم زده است.حاصل این ملغمه اثری شده که نه تنها از آثار موفق دفاع مقدس مانند دوئل بسیار بسیار عقبتر است بلکه حتی به پای اخراجیها و محصول پیشین اوج -تنگه ابوقریب- هم نمیرسد و البته اندکی بالاتر از جایگاه فیلم «زیباتر از زندگی» قرار میگیرد.
کاش سازمان اوج توضیحی درخصوص اینکه چگونه چنین پروژهای به این کارگردان جوان داده شده بدهد تا اهل فن بدانند مبنای ساخت چنین آثاری چیست؟