سینما مثبت: در طی چند سال اخیر مسعود کیمیایی فیلم های مختلفی را ساخته و خون شد آخرین ساخته او تنها فیلم از «خودِ خود» کیمیایی است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری ـ تحلیلی سینما مثبت، داستان این فیلم از جایی آغاز می شود که مردی با یک ساک کوچک وارد محله ای در جنوب شهر می شود و بعد وارد خانه ای قدیمی، تاریک و سوت و کور شده و با مردی فرتوت و پیر زنی جوان مواجه می شود. ماهی های قرمز داخل حوض مرده اند. پیر مرد با نام آقا خان پدر قهرمان فیلم سعید آقاخانی است. نسرین مقانلو زن پیر مرد و نامادری فیضی. خانواده از هم پاشیده شده و همگی پخش شده اند، یکی در تیمارستان است و دیگری معتاد شده و در شهری دور گرفتار است و یکی دیگر در حاشیه شهر زندگی می کند. فیضی می خواهد چراغ این خانه را روشن کند و برادرش را از تیمارستان بیرون می کشد.
چاقوی معروف کیمیایی در جیبش است و هر کس نگاه چپ داشته باشد را با خشونت می کشد. خمیر در حلق شاگرد شاطر می کند، خود شاطر را به تنور می اندازد و سر انجام پاساژی که قطب تجاری است را به هم میریزد تا سند خانه شان را از چنگ عده ای در آورد. او در نهایت چاقو خورده و زخمی می رود، در پلانی شبیه پلان اول. سایه اش روی در و دیوار شهر است.
بعد از فیلم اعتراض، خون شد تنها فیلم خوب و بازگشت کیمیایی به سمت خود و نمایش افرادی است که شاید به ظاهر وجود و مابه ازای خارجی شان کم است، اما بیننده به شدت دلش برایشان تنگ و جایشان خالی است.
در این فیلم خانه مهم است، ناموس در داخل خانواده معنا دارد. مالکیت خانه مهم است، خانه باید سرپا باشد و همه باید زیر سقف این خانه باشند، حتی با پدری که تا لب مرز به یغما دادن خانه رفته است. پدری که به فکر دوستان خارج از خانواده اش است. به همسر جوانش بی اعتناست. در رفیق بازی هایش همسرش فقط خدمتکار است. حال فیضی که قهرمان بیرون آمده از فیلمهای قدیمی کارگردان است، سر و کله اش پیدا شده و این خانه را سرپا می می کند و همه چیز را احیا می کند. با غیرت، تعصب و بی رحم با دشمنان آن. ـ حتی مستاجرانی که در این خانه کار کارگاهی تولیدی می کنند ـ با قاطعیت و خشم برخورد کرده و آنها را هم بیرون می کند.
اینجا کجاست؟!!!!! پدر آقا خان نام دارد و تار می نوازد. فیلم پر از نان سنگک است و همه سنگک به دستان درمانده و فقیرند. نانوا مواد فروش است! ورزشکار نمای خوش اندام نه تنها مرام مردانگی ندارد بلکه استثمارگر دختران و زنان بینوا و معتاد و ارائه دهنده آنها به دیگران است. در این فیلم تبر ریشه کن است اما چاقوی دسته سفید، گیوتین عدالت است. مجتمع تجارت فردوسی، مرکز فساد طلا و دلار و ارز و سند و خلاف کده ست. در پستوی آن به یکباره در مرکز نهایی رد و بدل مالی و سند و مالکیت تعیین کننده به شکل نمادین سقف کوتاه است و همه افراد آنجا مجبورند خمیده باشند و تکلیف این بازار فاسد را صاحب آنجا مشخص می کند و این بساط را راه انداخته و سقف را تعمدا کوتاه کرده تا همه خواسته یا ناخواسته با کرنش نزد او بیا یند و مهمتر آنکه این فرد خود روی ویلچر است. در فیلم آن ها سند می دزدند و کلاهبرداری و دلار و طلا در اختیار آنهاست.
رابطه ی فیضی با برادرش که در بسیاری از سکانسها با او همراه است در حد تیپیکال باقی می ماند و لحظاتی برادرانه خلق می شود. روابطش باخواهرانش سر و شکل داشته و جذاب است، مخصوصا با خواهر ناتنی اش. با نامادر ای اش تا حدی جذاب که مادر حس می شود. در سکانس ماقبل پایان دو برادر وارد فضای مرکز تجارت شده و از دید آنها فساد در اقتصاد به لحاظ مفهومی دیده می شود. اصل ماجرا دخمه ای است که سقف آن کوتاه است و همه چیز در آن رخ می دهد تا اینکه صاحب آنجا سند خانه اشان را پس نمی دهد و جنگ رخ می دهد، خون همه جا را می گیرد ، تیر اندازی می شود و قیامت برپا می گردد. فیضی هم چندین چاقو می خورد و در پایان یک چاقوی کاری از پشت می خورد اما داخل خانه نمی میرد. اینکه قهرمان در خانه ای که آن را سر و سامان داد نمی میرد بار مفهومیِ مهم و عجیبی دارد.در کل تمامی این ماجراها، بد اجرا می شود اما با همان زبان الکن و تصویرگری کاریکاتوری مفهوم را می رساند. کیمیایی به دنبال منطق روایی مو شکافانه روابط فیلم نامه ای در اینجا نیست. این مسئله ایراد است اما در سینمای کیمیایی اینها مهم نیست. آقاخانی صرفا در تیپ باقی می ماند و حتی ادای بهروز وثوقی را هم نمی تواند در بیاورد. فیلم با اینکه بیان محتوایی مهم و حرف خاصی را در بطن دارد اما در اجرا و مخصوصا در پایان، به جهات منطق بسیار بد است و اجرا غلط است.
سکانس تیمارستان و فضاسازی آن یکی از بی منطق ترین، بدشکل ترین و بد سلیقه ترین تیمارستانهای سینمای ایران است. تعدد کلوز آپ ها که به طور عرف ، بار معنایی درون شخصیت را دارد در این فیلم که همه شان تیپ و نمادند زیاد است و قدرت صحنه پردازی را از دست کارگردان خارج کرده. دکوپاژ ها در حد پلان های بسته باقی می ماند و به جز سکان های ترک اعتیاد خواهر (لیلا زارع ) هیچ تنوع و جذابیتی ندارد. البته در روند رفت و برگشت فیضی به جاهای مختلف و هم شکل بودن و هم اندازه بودن و شباهت پلانها از نقاط قوت دکوپاژ هاست، چون بار معنایی و تکرار دراماتیکی در دکوپاژ است که در این فیلم به زیبایی رخ داده است.
https://30nemaplus.ir/?p=6511