ابی پول نداشت آهنگ بسازد من دستش را گرفتم

زمانی که ابی را دیدم پشت شهرام شب پره ایستاده بود و “چلیپوم” را می خواند. دلم به حال خودش و صدایش سوخت و به وی گفتم چرا آهنگهای خوب برای خودت نمی خوانی؟ گفت پول ندارم و شرکتها کارهای من که معروف نیستم را نمی خرند اما من راه و چاه را به وی نشان داده و برایش توضیح دادم که چگونه می تواند خواننده حرفه ای شود اما فکر کنم همه این مسائل را فراموش کرد! وی از ایران که رفت فراموش کرد که چه کسی به وی لطف کرده که معروف شود! من هشت تا کار خوب به ستار دادم و با آلبوم “همسفر” وی را به شهرت رساندم. ستار مدتها دنبال من می گشت تا مرا پیدا کرد و راضی شدم با وی کار کنم. زندگی ستار را من متحول کردم. یک روز داریوش به من گفت چرا اینها را بزرگ می کنی؟! چرا باعث شهرت این جوانها می شوی؟ گفتم این ستار دانشجوی سال اول بازرگانی است و وضع مالیش خوب نیست. می خواهم به وی کمک کنم تا سروسامانی بگیرد. ابی و ستار را من در موسیقی ایران بزرگ کردم اما آنها آن قدر بی معرفت و بی مرام بودند که مرا فراموش کردند.

تورج شعبانخانی: ابی پول نداشت آهنگ بسازد من دستش را گرفتم/زندگی ستار را متحول کردم!/ داریوش به من گفت چرا اینها را بزرگ می کنی؟/برای یک آهنگ حمیرا 50 هزار تومان گرفتم/مریم حیدرزاده از بچه های داخل هم  دلار می خواهد

سینماپلاس: تورج شعبانخانی از جمله قدیمی ترین آهنگسازان ایرانی است که بخش عمده ای از شهرت هنری خود را مدیون ساخت موسیقی متن «آدمک» خسرو هریتاش است. وی چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن در زمره یکی از گرانترین آهنگسازان وطنی بوده است و البته در شکل گیری تعداد زیادی از قطعات ماندگار موسیقی پاپ نقش داشته است. بد نیست بدانید قطعه “بهار بهار” ناصر عبدالهی از جمله قطعات زیبایی است که ملودی آن را شعبانخانی ساخته است. 

این آهنگساز 65 ساله در تازه ترین گفتگوی خود که با علی کیانی موحد در “اطلاعات هفتگی” انجام شده صحبتهای جالبی را درباره همکاری اش با تعدادی از خوانندگان قدیمی موسیقی پاپ ایران مطرح نموده و البته گلایه های خود را نیز از این دوستان قدیمی بیان کرده است. به گزارش سینماپلاس بخشهایی از واقعه نگاری تورج شعبانخانی درباره نقشی که در کمک به چهره هایی چون ابراهیم حامدی و عبدالحسن ستارپور داشته است و بی معرفتی سالهای بعدی این چهره ها نسبت به او به شدت جالب توجه است بخصوص که درست مانند مسعود کیمیایی که چندی قبل با گفتگویی تفصیلی از نقش داشته و نداشته خود در هنر ایران زمین سخنها سر داد شعبانخانی هم سعی کرده مرتب از این بگوید که فلانی به واسطه او مشهور شده و بهمانی با کمکهای او به جایی رسیده است. سینماپلاس بخشهایی خواندنی این گفتگو را ارائه می دهد:

برای یک کار که برای حمیرا ساختم 50 هزار تومان گرفتم!

در دهه های چهل و پنجاه برای اجرا در سفارتخانه ها از ده تا 25 هزار تومان به گروه می دادند. شش نفر بودیم و کرایه اکو و آمپلی فایر هم با ما بود و آخر هر شب هم نزدیک به 5 تا 6 هزار تومان برای من می ماند که در آن زمان پول خوبی بود. در آن دوران دستمزدم برای آهنگسازی بین 15 تا 25 هزار تومان بود. آن زمان برای یک کار که برای حمیرا ساختم 50 هزار تومان گرفتم!

سیمین غانم دخترخاله من است

سیمین غانم دخترخاله من است و شاید هنر در ژن خانواده مادری ام باشد. با وی در تلویزیون همدوره بودم. من، سیمین غانم، هنگامه اخوان، مازیار، حبیب، هوشمند عقیلی و خیلی از خوانندگان معروف دیگر همدوره بودیم. نزدیک به 40 شاگرد در یک کلاس بودیم که اغلب به شهرت رسیدیم.

مسئولان انتظار دارند حبیب کارش را از صفر شروع کند

حبیب به ایران بازگشته اما اجازه کار ندارد. حبیب دوره اش را گذرانده و خود را از صفر به صد رسانده اما مسئولان توقع دارند دوباره کارش را از صفر شروع کند. این اتفاق شدنی نیست! وی ایران را دوست دارد و برای کار به ایران بازگشته نه اینکه وی را خانه نشین کنیم!

ابی و ستار آن قدر بی معرفت و بی مرام بودند که مرا فراموش کردند

{خوانندگان لوس آنجلسی} زمانی که ایران بودند خیلی خوب بودند اما وقتی مهاجرت کردند احساسات و عواطفشان را از دست دادند و من نمی توانستم با آنها کار کنم. ابی و ستار را من در موسیقی ایران بزرگ کردم اما آنها آن قدر بی معرفت و بی مرام بودند که مرا فراموش کردند. توقع داشتند که من از ایران با آنها تماس بگیرم و حالشان را بپرسم و به آنها پیشنهاد بدهم برایشان کار بسازم!!!

ابی پشت شهرام ایستاده بود و “چیلیپوم” می خواند!

زمانی که ابی را دیدم پشت شهرام شب پره ایستاده بود و “چیلیپوم” را می خواند. دلم به حال خودش و صدایش سوخت و به وی گفتم چرا آهنگهای خوب برای خودت نمی خوانی؟ گفت پول ندارم و شرکتها کارهای من که معروف نیستم را نمی خرند اما من راه و چاه را به وی نشان داده و برایش توضیح دادم که چگونه می تواند خواننده حرفه ای شود اما فکر کنم همه این مسائل را فراموش کرد! “کویر”، “صدای بیشه” و “نازی ناز کن” جزو بهترین کارهای ابی بود که توسط من ساخته شد. به گزارش سینماپلاس تورج شعبانخانی در توصیف چگونگی ورود ابی به تلویزیون هم می گوید: یک کار برای تلویزیون قرار بود انجام دهم و می خواستند که قره باغی آن را بخواند اما من با آنها صحبت کردم که چرا سمت جوانها نمی روید و صداهای جدید را معرفی نمی کنید؟ به آنها ابی را معرفی کردم و برای اولین بار ابی در تلویزیون کار اجرا کرد. وی از ایران که رفت فراموش کرد که چه کسی به وی لطف کرده که معروف شود!

داریوش به من گفت چرا اینها را بزرگ می کنی؟!

من هشت تا کار خوب به ستار دادم و با آلبوم “همسفر” وی را به شهرت رساندم. ستار مدتها دنبال من می گشت تا مرا پیدا کرد و راضی شدم با وی کار کنم. زندگی ستار را من متحول کردم. یک روز داریوش به من گفت چرا اینها را بزرگ می کنی؟! چرا باعث شهرت این جوانها می شوی؟ گفتم این ستار دانشجوی سال اول بازرگانی است و وضع مالیش خوب نیست. می خواهم به وی کمک کنم تا سروسامانی بگیرد. آن شب هر کس دیگری جای من بود کارهایی که ساخته بودم را به جای ستار به داریوش می داد اما من این کار را نکردم. عواطف و انسانیت در گذشته بسیار زیاد بود و امروز حیلی کمرنگ شده!

مریم حیدرزاده از بچه های داخل هم  دلار می خواهد

اولین کار مریم حیدرزاده با من بود و حس خوبی در صدایش داشت و من از خودش و کارش خوشم آمد اما مدتی که گذشت وی هم عوض شد و آن آدم گذشته نبود. باید قبول کرد که زمان در انسان تغییراتی به وجود می آورد. وی امروز در خارج زندگی می کند و شنیده ام برای کارهایش از بچه ها دلار می خواهد. فقط به دلیل اینکه چند نفر در خارج به وی دلار پرداخت کرده اند از بچه های داخل هم  دلار می خواهد. این حرکت، بد است و بی جنبگی طرف را می رساند.

برای هر کار بین 1 و نیم تا 3 میلیون می گیرم

امروز برای ساخت یک کار 1 میلیون و نیم تا 3 میلیون تومان می گیرم. البته من با هر فردی کار نمی کنم و برای هر کسی کار نمیسازم و معیارهای خاص خودم را دارم. 

مادرم که فوت کرد تازه ازدواج کردم

مدتها با مادرم زندگی می کردم و مادرم که فوت کرد تصمیم به ازدواج گرفتم. حدودا 10 سال پیش{یعنی زمانی که 55 ساله بودم} این اتفاق خوب در زندگیم افتاد و پسرم امروز 9 ساله است.

در 17 سال ابتدای انقلاب خانه و اموالم را از دست دادم

در جهان سوم هنر هیچ مقامی ندارد. در 17 سال ابتدای انقلاب که نمی توانستم کار کنم، خانه و اموالم را از دست دادم. خانه ام را فروختم و لوازم شخصی و عتیقه هایی که جمع کرده بودم را فروختم تا بتوانم خرج زندگیم را درآورم. مسلما اگر به گذشته برگردم سمت هنر نخواهم رفت.

رپ خوانهای خوبی مثل “یاس” داریم

هرچند رپ خوانهای خوبی مثل “یاس” داریم اما در کل رپ موسیقی ما نیست. جوانها فکر میکنند رپ موسیقی کلام ماست اما رپ موسیقی ما نیست. یکی از مشکلات موسیقی ما همین کارهای زیرزمینی است.

پایان مطلب/