سینما مثبت: ناآرامیهای سیاسی و اجتماعی کشور در ماههای اخیر و نابهسامانیهای اخیر بازار ارز و سکه در روزهای اخیر سبب شده تا مردم با نگرانیهای مختلف مواجهه و نسبت به آینده اقتصادی و معیشتی خود دچار ترس شوند. در شرایطی که فعالان اقتصادی در اغلب حوزهها فعال هستند،یکی از فیلمسازان جوان سینمای ایران نیز با انتشار مطلبی تحلیل خود را از شرایط فوق بیان و راه حلهایی را برای خروج از بحران مطرح کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری- تحلیلی سینمامثبت، علی حضرتی کارگردان و تهیه کننده سینمای ایران با انتشار مطلبی در روزنامه اعتماد با عنوان «پیشنهادهایی که سینمای ایران برای خروج از بحران فعلی باید جدی بگیرد»، با تاکید بر این مطلب که «سینمای ایران در سختترین روزهای تاریخ خودش است و اگر به معضلاتش بیتفاوت باشیم به یک خاطره بدل خواهد شد و از این سینمای صاحب سبک و تاثیرگذار و بزرگ، فقط نامی میماند»؛ برخی مشکلات و مصائب سینمای ایران را مطرح کرده و مینویسد: «سختترین بخش تولید یک فیلم که هر روز هم سختتر میشود، جذب سرمایه است.سینمای ایران به شکل معمول بازگشت مالی بهشدت سختی دارد. هزینههای تولید هم روز به روز افزایش پیدا میکند و این گره کورتر از قبل هم میشود…نکته مهم در این بخش معیشت جمعیت زیاد سینماگران است که تنها راهحل برطرف کردن این مشکل از مسیر تولید میگذرد. با وام و کمکهای مقطعی نمیتوان مشکل را حل کرد بلکه با راه افتادن چرخه کار و تولید میتوان مشکل معیشتی را برطرف کرد. هنرمند با خلق هنرش زنده است. با تقسیم و دستهبندی عوامل در سال و با برنامهریزی دقیق میشود از پتانسیل همه هنرمندان استفاده کرد که هنرمندان کمتر بهکار گرفته شده هم هنر خلق کنند و هم مشکل معیشتشان برطرف شود.
توقیف هر فیلم ۱۰ سرمایه گذار را فراری میدهد
کارگردان فیلم شهرک در ادامه با اشاره به «خط قرمزهای»موجود در حوزه سینما مینویسد: خط قرمزها مثل یک توده بیشکل و فرم هستند؛ حداقل شفاهی و مشخص چارچوبش را بگویید. مرحله اخذ مجوز چه ساخت و چه نمایش یکی از موانع اصلی فیلمسازهاست. پروسه طولانی اداری، نگاه سختگیرانه برای ممیزی و سانسور و استانداردهای دوگانه از سختیهای این بخش است. همچنین غیر از اینکه موارد فوق باعث کند شدن پروژه و بههم ریختن برنامهریزی تولید میشود، ازسوی دیگر باعث فرار سرمایه میشود چون حس ناامنی برای سرمایه به وجود میآورد. باید بدانیم که با هر توقیف یا تهدید به توقیف حداقل 10 سرمایهگذار از سینما فرار میکنند و به این روزی که هستیم دچار میشویم. با برداشتن پروانه ساخت میتوانیم منتظر تولید بیشتری از آثار باشیم و شکل و مدل پروانه نمایش و اکران را کمی تغییر دهیم که عنوان توقیف پای فیلمی ننشیند و با تعداد سالنها و موارد دیگر بتوانیم حضور حداکثری فیلمها را در سالنها مشاهده کنیم. در واقع به جای توقیف اثر، در سالنهای محدودتری همان اثر را نمایش دهیم.
فیلمها به شکل تعاونی ساخته شود
این تهیه کننده «رقابت بخش خصوصی لاغر و نحیف با دستگاههای عریض و طویل دولتی» را نیز از مشکلات جدی سینمای ایران دانسته و درخصوص آن میگوید: «بخش خصوصی تقریبا در سینما نابود شده است، چون مثلا بازیگری در فلان پروژه ارگانی با دستمزدی بسیار بالا ایفای نقش میکند. برای آن ارگان خاص هم مهم نیست که بودجه اثر برگردد یا خیر. بعد با همان بازیگر نمیتوان با دستمزدی پایینتر قرارداد بست، مگر روی قدرت تشخیص و تحلیل منصفانهاش حساب کنی که در یک پروژه خصوصی با دستمزدی تقریبا 20درصد قرارداد قبلیاش بشود توافق کرد. در غیر این صورت بعد از یک یا دو پروژه، آن شرکت بخش خصوصی دفتر را تعطیل میکند و کمکم فقط فیلمهای ارگانی میمانند و عوامل محدودتر. خانه سینما و همه عوامل بالاخص بازیگران باید ساز و کاری برای آثار بخش خصوصی داشته باشند. تولید فیلمهای تعاونی شکل بیش از پیش جدی گرفته شود که در آن همه عوامل در مالکیت اثر سهیم هستند و قرار دادن کف و سقف قرارداد در فیلمهای بخش خصوصی شاید راهحل دیگری باشد.»
تصویر کج و معوج از مخاطب ایرانی در فیلمها
مساله حجاب نیز نکته قابل تامل دیگر از سوی این تهیه کننده است که درباره آن مینویسد: «در بخش تولید معضل قدیمی اخیرا به بحران بدل شده است، آنهم بحث حجاب است که از دو منظر میتوان به آن نگریست؛ اول بحثی فلسفی و اعتقادی و اجتماعی و ناگزیر سیاسی است که در این بحث موضوعیتی ندارد و دومی بحث رئالیسم و باورپذیری در سینماست. تصور کنید مخاطب غیرایرانی که با فرهنگ ایران و دین اسلام آشنایی چندانی ندارد، به واسطه تماشای یکی از فیلمهای سینمای ایران میخواهد آشنایی پیدا کند. آیا برای او این تصور به وجود نمیآید که زن خانواده در کنار همسر و فرزندانش هم حجاب میکند یا با حجاب زیر دوش میرود یا میخوابد؟ خب طبیعی است مادامی که قانون حجاب اجباری در سطح شهر یا سازمانها برقرار است، میتوان -البته به فراخور شخصیت قصه در فیلم- حجاب را بر سر زن در چنین جاهایی قرار داد و مخاطب فرضی غیرایرانی هم این واقعیت را درک کند اما در زندگی خصوصی و در تنهایی و در خانه چه؟ چگونه میتوان چنین گره سختی را به آن مخاطب توضیح داد؟ پس مخاطبین ناآشنا به ایران تصویری معیوب و کج و معوج از زندگی ایرانی و اسلامی میبینند! راهحل این گره عجیب هم قبلتر فکر شده و حتی در مواقعی اجرا شده اما متاسفانه همان هم تحمل نشد. استفاده از کلاهگیس در آثاری چون سریال شمقدری و فیلم «کاناپه» که البته با همان استاندارد دوگانه یکی در سینما توقیف و دیگری در تلویزیون پخش شده بود.
https://30nemaplus.ir/?p=11148